• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
سه شنبه 14 فروردین 1397
کد مطلب : 10643
+
-

سکانس‌های ماندگار

جادوی تمام‌نشدنی

سرگیجه آلفرد هیچکاک 1958

سینما
جادوی تمام‌نشدنی

سعید مروتی|روزنامه‌نگار:

«سرگیجه» در حالی چند سالی است به‌عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان شناخته می‌شود که در زمان اکرانش بیشتر با واکنش‌های منفی مواجه شد. بیشتر نقدهایی که بر فیلم نوشته شد لحن تندی داشتند و تنها منتقدان جوان کایه دو سینما بودند که ارزش‌های اثر والای هیچکاک را درک کردند. در ایران هم سرگیجه و کارگردان نامدارش به‌شدت محبوب منتقدان بودند. در دهه40 شمسی هیچکاک بت منتقدان ایرانی بود. پرویز دوایی تأثیرگذارترین سینمایی‌نویس آن سال‌ها مقاله معروف «سیری در سرگیجه» را در همان سال‌ها نوشت. منتقدان آمریکایی و انگلیسی در دهه60 میلادی فیلم هیچکاک را بیشتر با معیارهای سینمای واقع‌گرا سنجیدند و سرگیجه را فیلمی بی‌منطق و پرایراد دانستند. هرچند فیلم در همان سال‌ها میان سینمادوستان و تماشاگرانی که بی‌واسطه به تماشایش شتافتند اثری جادویی و مسحورکننده بود. از اوایل دهه80 میلادی با ورود سرگیجه به شبکه نمایش خانگی، هرچه گذشت بر اعتبار فیلم افزوده شد. در رأی‌گیری مجله سایت اند ساوند که هر 10سال یک‌بار انجام می‌شود و معتبرترین نظرسنجی برای انتخاب بهترین‌های تاریخ سینماست، سرگیجه اولین‌بار در 1982 به فهرست 10فیلم برگزیده راه یافت و در جایگاه نهم ایستاد. سال1992 سرگیجه به رتبه چهارم‌ رسید، در 2002 دوم شد و سرانجام در 2012 به نیم قرن سلطنت «همشهری کین» خاتمه داد و به‌عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان رسید. فیلمی که سهمش از جوایز اسکار تنها 2جایزه صدا و طراحی صحنه بود، هرچه زمان گذشت بیشتر قدر دید و بر صدر نشست.
سکانس برگزیده: در شروع نفسگیر فیلم ، هیچکاک ترس از ارتفاع اسکاتی (جیمز استوارت) را در یکی از خیره‌کننده‌ترین افتتاحیه‌های تاریخ سینما نشانمان می‌دهد. اسکاتی از طرف دوستش گاوین الستر (تام هلمر) ماموریت می‌یابد تا مراقب همسرش مادلین (کیم نواک) باشد. اسکاتی عاشق مادلین می‌شود و به دلیل ترس از ارتفاع نمی‌تواند جلوی خودکشی‌اش را بگیرد. هیچکاک در یکی از جسورانه‌ترین تصمیماتش گره اصلی داستان را برای تماشاگر باز می‌کند و باعث می‌شود ما از اسکاتی جلو بیفتیم و بدانیم که کل ماجرا صحنه‌سازی الستر برای خودکشی جلوه‌دادن قتل همسر واقعی‌اش بوده و کیم نواک دختری به نام جودی است که برای اسکاتی نقش مادلین را بازی می‌کرد. وقتی اسکاتی، جودی را می‌بیند به مرور سعی می‌کند او را شبیه مادلین کند، نکته‌ای که ظاهرا مهم‌ترین دلیل هیچکاک برای فیلم کردن رمان «از میان مردگان» که سرگیجه براساس آن ساخته شد، بوده است: «آنچه در این رمان برای من جالب بود تلاش اسکاتی برای زنده‌کردن یک زن مرده در قالب‌زنی دیگر بود.» در یکی از عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین فیلم‌های سینما درباره هویت دوگانه (مادلین / جودی)، هیچکاک داستان عجیبش را به شکلی استادانه روایت می‌کند. در سکانس نهایی که اسکاتی هم مثل تماشاگر به اصل ماجرا پی برده، جودی (کیم نوآک) را برای بازسازی صحنه جنایت به بالای برجک کلیسا می‌آورد. جایی که دو کاراکتر اصلی فیلم برای اولین و آخرین بار صادقانه با هم گفت‌وگو می‌کنند. با ورود ناگهانی راهبه، جودی از ترس به سمت عقب می‌رود و به بیرون پرتاب می‌شود. این بار جودی (که قبلا یک بار در نقش مادلین مرده بود)، در همان مکان و به همان صورتی که در ذهن اسکاتی ثبت شده، واقعا می‌میرد. اسکاتی را می‌بینیم که ویران‌شده ولی ظاهرا ترس از ارتفاعش دیگر از بین رفته است.

این خبر را به اشتراک بگذارید