روزگار مخوف نسوان طهران
روزنامه ستاره ایران اثر کاظمی را بهصورت پاورقی چاپ کرد
ندا زندی
آشفتگی و فساد اجتماعی روزگار پس از مشروطه و از آن مهمتر وضع اسفناک زنان، ذهنش را بهخود مشغول کرده بود. شاید امیدی به تغییر بنیادین نداشت که به تخیل پناه برد و در 18سالگی مشغول نوشتن نخستین رمانش شد. حسن مقدم از بانیان «انجمن ایران جوان» که حقوق و مسائل زنان از علاقهمندیهایش بود، بیش از سایرین او را به نگارش و چاپ کتابش تشویق کرد. پس از اتمام کار، تحتتأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی تهران، نام «تهران مخوف» را برای اثرش برگزید و چون برای انتشار آن پول کافی نداشت، کتاب را به روزنامه ستاره ایران فرستاد تا بهصورت پاورقی چاپ شود. بعدا، در سال1303 شمسی که تهران مخوف در قالب کتاب به طبع رسید، میتوان گفت که نخستین رمان اجتماعی ادبیات ایران نیز متولد شد.
نویسنده در تهران مخوف از خلال داستان دلدادگی فرخ و مهین، به موضوع حقوق زنان و سنتهای ارتجاعی و اختناق موجود در جامعه، فحشا و ابتذال میپردازد و بر فساد صاحبمنصبان حکومتی، استبداد حاکم و فروپاشی اجتماعی نور میتاباند. زبان رمان اما بهدلیل دوری از گفتار مردم، از نقطهضعفهای آن محسوب میشود و رویکردش به توصیف و بیان احساسات و عواطف او را در استدلال ناکام میگذارد.
مشفق کاظمی در سال1305 دومین جلد رمانش را با نام «یادگار یک شب» منتشر کرد و سپس «گل پژمرده» (1308) و «اشک پربها» (1309) را نوشت اما دیگر نتوانست توجهی برانگیزد. با این حال، تهران مخوف منبع الهام نویسندگانی همچون عباس خلیلی و یحیی دولتآبادی در خلق رمان اجتماعی در دوره رضاشاه شد.