رفیقان یک به یک رفتند
جلال خوش چهره _روزنامه نگار
سراسر امید بود و نشاط. گل لبخند برلبانش همیشه شکوفا بود. نهاد ناآرام وجودش یکدم ایستا نبود. روزنامهنگار بود؛ ششدانگ، بیقرار، صیاد سوژهها و خستگی ناپذیر.
«روحالله رجایی» مهربان بود. رفاقت را میفهمید و برای آن ذرهای کم فروشی نمیکرد. دل در گرو مردم داشت و دغدغهاش گره گشودن از مشکلات این و آن.
از یاد نمیبرم پایان سالی را که او در هیأت دبیر گروه اجتماعی روزنامه همشهری، مبتکر گلریزانی شد که ابتدا قرار بود 8 نفر بدهکار مالی را از بند رها کند، اما صفا و صمیمیت او، انبوهی از گلریزان را برای رهایی قریب به 80 نفر را ترغیب کرد. سوژههایش برای نوشتن گزارشهای تأثیرگذار، مردم بودند و مشکلات آنان در بزنگاههای سخت.
جوانی کم تجربه بود وقتی به تحریریه آمد، اما به سرعت استعدادهایش را شکوفا کرد و حریصانه آموخت آنچه برای روزنامهنگار بودن لازم است. روحالله، بهزودی در قامت روزنامهنگاری مجرب بروز کرد؛ با اینحال ترجیح او همان خبرنگاری بود تا عناوینی که جایگاه جعلی را برایش در این حوزه فراهم کند. روحالله، در تواضع و رفاقت و باورهایش برجسته بود. درنگ او تنها در آموختن، بیشتر یاد گرفتن و بهره بردن از تجربه دیگران بود. او قدردان آنانی بود که به او آموختند و حاتم طایی بود در بذل تجربه و آموختههایش برای دیگران. سیمایش پر بود از صفا و کلامش سرشار از صداقت. بهراحتی میشد بغض کلامش را فهمید اما از دورویی و نقاب، بری بود. با او میشد رفاقت کرد، حتی اگر سلیقه و نگاهت با او تفاوت داشت. جانمایه مرام و منش او صمیمت، صفا و هرآنچه بود که این روزها در عالم رفاقت، حکم کیمیا دارد.
جامعه روزنامهنگاران ایران در این چند روز و در جنگ با کرونا، 2 گوهر خود را از کف داد؛ «سهیل گوهری» و «روحالله رجایی». جای خالی آنان را جز غم و اندوه چه پر خواهد کرد؟ آه از این روزگار بد کردار که ما را هرروز محکوم به تحمل تلخیها کرده است.
روحالله! هنوز داغ رفتن «سهیل گوهری» برجانمان زبانه میکشد که تو هم رفتی. تو رفتی و ما هنوز ماندهایم تا چه به سرمان آید و چگونه تحمل کنیم رنج رفتن عزیزانمان را.
خدایا روح دوستانمان را قرین رحمت کن و به ما صبری عنایت کن تا بعد از این، روزگار برایمان چه رقم خواهد زد.