اعتماد مردم را برگردانیم
پویا علاءالدینی _ دانشیار گروه برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران
در کشور ما، نظم اجتماعی و شهری اغلب دچار اشکالات عمده است و در شرایط عادی و مسائل پیشپا افتاده نیز شاهد آشفتگی در حوزههای مختلف هستیم.
اکنون که در دوران شیوع کرونا قرار گرفتهایم و این بحران جهانی است و سراسر دنیا گرفتار آن شده، طبیعتا نمیتوان انتظار داشت که آشفتگی و بیانسجامی جامعه ایران کمتر از سابق شود. این وضعیت تا حد زیادی به تصمیمات و برنامههای دولت، طی سالهای گذشته
برمیگردد.
وقتی دولت نتوانسته ساختارهای درست اجرای برنامههای اجتماعی مناسب را صورتبندی کند و ارتباطش با مردم دچار اشکال است، اکنون مجبور است با درایت و جدیت بسیار بیشتری کار کند تا نتیجهای حاصل شود. وقتی برنامه مشخص حمایتی برای گروههای کمدرآمد و کسانی که شغل خود را در پی این بحران از دست دادهاند تعریف نشده است، نمیتوان به مردمی که درصد بسیاریشان نه از سر تفریح و بهدلیل اینکه حوصلهشان سر رفته، بلکه برای کسب یک لقمه نان قرنطینه را میشکنند، گفت که در خانه بنشینید تا سلامتیتان
حفظ شود.
در شرایطی که مردم به دولت بیاعتماد هستند و ساختارهای ارتباطی بخش عمومی با نهادهای محلی و نزدیک به مردم هم مشکل دارد، بیشک هرکاری چه اطلاعرسانی، چه بسیج همگانی و چه ارائه خدمات دچار مشکل میشود و مردم همراهی نمیکنند. اگر کشور آلمان در مقابله با بیماری کرونا موفق عمل کرده است، دلیل آن به ارتباط و اثرگذاری این ساختارهای محلی متشکل از بخش عمومی و نهادهای مدنی بر مردم برمیگردد. مردم آلمان عادت دارند که در شهرها و محلات با بخش عمومی ارتباط داشته باشند و نتیجه این اعتماد متقابل، موفق و کارآمدتر بودن برنامهها بهویژه به هنگام بحران است.
البته از آنجا که مشخص نیست تا چه زمانی بحران کرونا ادامه خواهد داشت، نمیتوان از بخش عمومی انتظار عالیترین نوع مدیریت را داشت. منظور و مقصود، مدیریت بهتر است. برای بهتر کار کردن باید فکر کرد و برنامهریزی داشت. دولت باید حداقل درون خود منسجم و هماهنگ عمل کند، حرفهای ضد و نقیض نزند و صادقانه صحبت کند. اگر گرفتن تصمیمِ درست سخت است، حداقل تصمیمهای معقول بگیرد.
بعد از دولت، نقش مردم را هم در مقابله با این بحران، میتوان از طریق نهادهای جامعه مدنی پررنگ کرد. اما اینجا باز پای دولت وسط میآید. دولت باید از ابزارهای سیاست اجتماعی استفاده و ارتباطش را با نهادها و سازمانهای مردمی بیشتر و آنها را تشویق به ارائه منابعشان در شرایط بحرانی کند.
در مورد نهادهای شبهدولتی و بنیادها تصمیمات دولت باید الزامآور باشد. استفاده از این ظرفیتها، آثار مثبتی خواهد داشت: هم توان دولت را افزایش میدهد و هم سازمانهای مختلف را که گاهی هرکدام ساز خود را میزنند، دور هم جمع میکند و چه بسا این شرایط زمینهساز انسجام و پایانی بر آشفتگی برنامههای اجتماعی و فعالیتهای نهادهایمدنی در کشور شود.برای اطلاعرسانی و تشویق مردم، باید از ظرفیت رسانههایی چون صدا و سیما نیز بیشتر بهره گرفته شود. بالاخره مردم وقتی استراتژی دولت را درست بدانند، بهتر رفتار میکنند. تلاش پیوسته در ارتباط گرفتن با مردم و جلب اعتماد آنان قطعاً تأثیر زیادی بر عبور بهتر از چنین بحرانهایی خواهد گذاشت.