• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
دو شنبه 26 خرداد 1399
کد مطلب : 102717
+
-

یادشان رفته با تئاتر چه می‌توان کرد

یادداشت
یادشان رفته با تئاتر چه می‌توان کرد


هادی مرزبان ـ نمایشنامه‌نویس و کارگردان

متأسفانه در مملکت ما هنر و به‌خصوص تئاتر، از ابتدای کار تا همین امروز و در آینده به‌گونه‌ای است که گویی ما باید خودمان را «به زور» به مسئولان بقبولانیم و نپذیرفته‌اند که مقوله‌ای به‌نام تئاتر هم ممکن است در این مملکت شکل گرفته باشد. با شرایط جدیدی نیز که پیش آمده پیش‌بینی من این است که فرزندان‌مان تنها در کتاب‌های تاریخ هنر خواهند خواند که روزی در کشورشان تئاتری وجود داشته است.
اهالی تئاتر از ابتدا تاکنون «زورچپانی» جلو آمده‌اند و «به زور» گفته‌اند ما هم هستیم. چرا که هنوز که هنوز است- به‌خصوص بعد از انقلاب- ما را به چشم مطرب و آدم‌هایی آن‌چنانی می‌بینند و اگر محبت کنند و خودمان را قبول داشته باشند، همچنان اعتقادات‌مان را قبول ندارند و گمان می‌کنند همگی کافرانی از نوادگان شمر و ابن‌سعدیم.
نام نمی‌برم اما خاطرم هست کسی که در سال۱۳۷۲ در نمایش «تنبورنواز» که من با حضور امین تارخ، پرویز پرستویی و بزرگانی دیگر روی صحنه بردم نقشی کوتاه و یک تک‌دیالوگ داشت، بعدها در تلویزیون پست گرفت. تصور می‌کردم او که آنگونه مرا «استاد» خطاب می‌کرد درخواستم را برای تولید تله‌تئاتر به‌راحتی خواهد پذیرفت اما با رفت‌وآمدی چندباره متوجه شدم علاقه‌مندی این دوستان به میزشان بیش از هر چیز دیگر است و هستی‌شان را در گرو حفظ آن می‌بینند. اینگونه بود که بعد از تولید تله‌تئاتر «عیش و نیستی» در سال۱۳۸۸ هر بار که پیشنهاد دیگری دادم در همان نطفه خفه شد.
من در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ برنامه آموزشی تئاتری با نام «ما می‌توانیم» در تلویزیون داشتم و هفته‌ای یک‌بار تئاتر تدریس می‌کردم و به قول معروف از مخاطب هفت ساله تا هفتاد ساله پای آن می‌نشستند و خودم معتقدم خیلی‌ها را با همان برنامه بدبخت کردم و به تئاتر کشاندم! بعدها با تلویزیون صحبت کردم که با توجه به اینکه داشته‌هایی دارم که علاقه‌مندم در اختیار جوانان قرار گیرد همان برنامه را با کیفیتی بالاتر اجرا کنم و متوجه شدم متأسفانه این موضوع مسئله دوستان نیست.
اینگونه بود که من هم دیگر پیگیر نشدم اما تا پیش از آن بسیار به‌دنبال ساخت تله‌تئاتر بودم اگرچه همین حالا نیز چندان راضی‌ام نمی‌کند. چون معتقدم تله‌تئاتر، آن تئاتری که مدنظر ماست، نیست. تئاتر باید از سه عنصر من مجری، تماشاگر به‌عنوان مصرف‌کننده و جایگاهی به نام سالن تئاتر تشکیل شود و هرکدام اینها بلنگد، تئاتر که من آن را یک آیین می‌بینم شکل نخواهد گرفت. با وجود این، معتقدم تله‌تئاتر در سال‌های دور به تئاتر ما خدمت کرد. چون تئاتر را به میان خانواده‌ها برد و به مردم آموخت که تئاتری هم هست که می‌توان برای دیدنش به تماشاخانه رفت. ما آن زمان سعی خود را کردیم هرچند تله‌تئاتر به مرور زمان از تلویزیون رخت بربست و من دلیلش را نمی‌دانم. این در حالی بود که هزینه تولید تله‌تئاتر یک صدم هزینه تولید سریال هم نمی‌شد و می‌توانست کارکرد بسیاری در جامعه داشته باشد. هم‌اکنون سردمداران تلویزیون تئاتر را به کلی کنار گذاشته‌اند و تصور من این است که متوجه نیستند بُرد تئاتر چه میزان است و با آن چه کارها که نمی‌توان کرد.


خدمات ارزنده تله‌تئاتر
تله‌تئاتر در سال‌های دور به تئاتر ما خدمت کرد. چون تئاتر را به میان خانواده‌ها برد و به مردم آموخت که تئاتری هم هست که می‌توان برای دیدنش به تماشاخانه رفت. ما آن زمان سعی خود را کردیم هرچند تله‌تئاتر به مرور زمان از تلویزیون رخت بربست و من دلیلش را نمی‌دانم

این خبر را به اشتراک بگذارید