محمدناصر احدی ـ روزنامه نگار
با اینکه همیشه نامش در ردیف یکی از 5بزرگ سینمای ایران مطرح بود، اما نمیتوان کتمان کرد که برخلاف عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، داوود رشیدی و علی نصیریان که بیشتر بهواسطه نقشهای سینماییشان به اشتهار رسیدند، محمدعلی کشاورز با بازی در سریالهای تلویزیونی برای مردم به چهرهای شناختهشده بدل شد. تا پیش از حضور در سریال «داییجان ناپلئون» در سال 1354، در فیلمهای مهم و پیشگامی همچون «شب قوزی» (فرخ غفاری، 1344)، «خشت و آینه» (ابراهیم گلستان، 1344)، «آقای هالو» (داریوش مهرجویی، 1349)، «صادق کرده» (ناصر تقوایی، 1351) و «رگبار» (بهرام بیضایی، 1351) بازی کرده بود. این فیلمها که با فیلمهای رایج روز متفاوت بودند، اغلب به مذاق عامه مردم خوش نمیآمدند و در چشم مردم جلوه خاصی نداشتند. این درست است که کشاورز در هیچکدام از این فیلمها نقش اصلی را بر عهده نداشت، اما در همان سالها، بهمن مفید برای تکگویی مشهورش در صحنه قهوهخانه فیلم قیصر (مسعود کیمیایی، 1348) مقلدان زیادی پیدا کرده بود. پس، موضوع فقط کوتاهی و بلندی نقشهای کشاورز در سینما نبود. کشاورز در سالهای پیش از انقلاب هم در فیلمفارسیها حضور داشت و هم در فیلمهای متفاوتی همچون «شطرنجباد» (محمدرضا اصلانی، 1355) و «شام آخر» (شهیار قنبری، 1355) بازی کرد و هم بخت این را پیدا کرد که در 2فیلم تولید مشترک مشهور آن دوران، یعنی «صحرای تاتارها» (والریو زورلینی، 1355) و «کاروان ها» (جیمز فارگو، 1357)، در کنار بازیگران بزرگی مثل ژان لویی ترنتینیان، ماکس فون سیدو و آنتونی کویین نقشآفرینی کند.
کشاورز این قابلیت را داشت ـ که بهرغم هیکل تنومندش ـ بازی ظریفی ارائه دهد که حضورش در خاطر تماشاگر رد پررنگی نیندازد و حسی از واقعگرایی را با خود به فیلم بیاورد. شاید به همین دلیل اغلب فیلمسازان موسوم به موج نو با او همکاری کردند و باز هم بهدلیل همین حس واقعگرایی ـ که تازه دوبله اغراقشده فیلمفارسیها سعی در زدودن آن داشت ـ هرگز در سینمای فیلمفارسی اسم و رسمی به هم نزد. چهبسا همین ویژگی او بود که کیارستمی را متقاعد کرد در فیلم «زیر درختان زیتون» (1372) نقش کارگردان گروه فیلمبرداری را به او بسپرد و بعد از سالها با بازیگری حرفهای همکاری کند.
نقشآفرینیهای کشاورز در قاب جادو، در سالهای بعد از انقلاب، در نقطه مقابل ظرافت و دیده نشدن بود. او در سریالهای «افسانه سلطان و شبان»، «سربداران» و «گرگ ها» که حداقل در بعضی صحنهها بیشباهت به تلهتئاتر نبودند، اجرایی جلب توجهکننده توأم با بیان مؤکد و حرکات غلو شده بدن را برگزید و در «هزاردستان» با دوبله منوچهر اسماعیلی توانست یک بازی برونگرا و متناسب با شخصیت شعبوناستخونی از خود نشان دهد. با گل کردن سریال «پدرسالار» در میان عوام در دهه 70، کشاورز دیگر تقریبا نقشآفرینی به یادماندنیای از خود نه بر پرده سینما و نه در قاب تلویزیون نداشت و اغلب سریالهایی که پس از آن بازی کرد، رونوشتهای دیگری از پدرسالار بودند. با این حال، حضور ارزشمند او در مجموعهای از متفاوتترین فیلمهای سینمای ایران هرگز از خاطر سینما دوستان واقعی نمیرود.
دو شنبه 26 خرداد 1399
کد مطلب :
102662
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/ERZRK
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved