سایه تهران بر مذاکرات واشنگتن _ بغداد
گفتوگو با تامر بدوی، تحلیلگر انجمن شرق درباره مذاکرات راهبردی میان واشنگتن و بغداد که از دیروز آغاز شدهاست
سیاوش فلاحپور ـ خبرنگار
از روز گذشته دور تازه گفتوگوهای استراتژیک میان آمریکا و عراق آغاز شده است. بسیاری پیشبینی میکنند این گفتوگوها به نقطه عطفی مهم در روابط میان بغداد و واشنگتن تبدیل خواهد شد؛ آنهم در شرایطی که عراق یکی از سختترین بحرانهای تاریخ معاصر خود پس از سقوط نظام صدام را پشت سر میگذارد. محورهای این گفتوگوها چیست، چه ارتباطی با تنشهای حال حاضر در سطح منطقه دارد و از همه مهمتر، چه نسبتی با نفوذ ایران در عراق خواهد داشت. این سؤالات را با تامر بدوی، تحلیلگر مسائل ایران و عراق در میان گذاشتهایم. بدوی پژوهشگر غیرمقیم در برنامه رویکردهای خاورمیانه در دانشگاه اروپایی فلورانس و همچنین پژوهشگر غیرمقیم در انجمن شرق در استانبول است و مقالات متعددی در اندیشکدههای عربی و انگلیسی، ازجمله کارنگی از وی به انتشار رسیده است.
از دید شما محورهای اصلی گفتوگوی میان عراق و آمریکا چه خواهد بود و از سوی دیگر چرا این گفتوگوها مهم است؟
این گفتوگوها 4محور اصلی دارد؛ امنیت، سیاست، اقتصاد و فرهنگ. به گفته ناظران، بغداد و واشنگتن بر سر 30پرونده در چارچوب این 4محور رایزنی میکنند. البته خط اصلی مذاکرات بر موضوعات امنیتی و سیاسی متمرکز است؛ چراکه انگیزه موجود در ورای آن، بازنگری و بازسازی روابط دوجانبه پس از گسترش شکاف میان بغداد و واشنگتن به شمار میرود، مخصوصا بعد از واقعه حمله به کاروان حامل جمال جعفر (ابومهدی المهندس)، رئیس سازمان حشد شعبی و سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران. پیش از این نیز مجموعهای از حوادث دیگر، ازجمله حملات مکرر به نیروهای حشد شعبی و در مقابل، حملات به سفارت آمریکا در بغداد طی سال2019 بهوقوع پیوسته بود.
اهمیت این گفتوگوها را نیز میتوان در 4بعد ارزیابی کرد. بعد اول میزان تغییری است که در روابط امنیتی- نظامی عراق و آمریکا و همچنین میزان توانایی عراق برای واردات انرژی از ایران، ایجاد خواهد شد. بازتعریف چشمانداز بغداد برای شکلدهی به روابط شبهمتوازن با تهران و واشنگتن به این 2عامل بستگی دارد. ایده ایجاد توازن به این شکل خاص، در دوران نخستوزیری عادل عبدالمهدی مطرح شد؛ زمانی که تنشهای میان ایران و آمریکا به مرحله خطرناکی رسیده و امنیت عراق را تحتتأثیر قرار داد.
بعد دوم مربوط به این است که آیا گفتوگوهای استراتژیک بغداد و واشنگتن به نفع توافق آتی میان ایران و آمریکا خواهد بود یا خیر. تساهل یا سختگیری آمریکا در این گفتوگو و نتایج حاصل از آن، میتواند بازتاب مقدماتی باشد از میزان تساهل یا سختگیری واشنگتن در مقابل تهران. تا این لحظه شواهدی وجود دارد که چنین ارتباطی را تأیید میکند؛ ازجمله پرداخت 400میلیون دلار از مطالبات مالی ایران برای صادرات برق به عراق. من در اینباره با 4نفر از پژوهشگران، روزنامهنگاران و مسئولان مطلع صحبت کردم و تمام آنها بر وجود رابطه میان پرداخت معوقات مالی ایران با معامله بر سر آزادی زندانیان ایرانی و آمریکایی همنظر بودند.
بعد سوم روشی است که آمریکا میخواهد از آن برای تضعیف نفوذ نیروهای نظامی مقاومت در عراق استفاده کند. بعد چهارم نیز به پیامی برمیگردد که دونالد ترامپ تمایل دارد پیش از انتخابات ریاستجمهوری، درباره وضعیت استقرار نیروهای نظامی آمریکا در خارج از کشور به رأیدهندگان ارسال کند.
بسیار شنیدهایم که مسئله خروج نیروهای آمریکا از عراق، یکی از محورهای مهم مذاکرات بغداد-واشنگتن خواهد بود. آیا واقعا در اینباره مذاکراتی جدی میان طرفین صورت میگیرد؟ از سوی دیگر، آیا آمریکا حاضر به پذیرش درخواست عراق و خروج از این کشور خواهد بود؟
خروج نیروهای آمریکایی و خارجی از عراق بخشی از این گفتوگوهاست. در واقع یکی از نتایج اولیه مذاکرات در قالب بیانیه مشترک عراق-آمریکا، ادامه روند خروج نظامی آمریکا و همچنین بررسی وضعیت نیروهای باقیمانده در خاک عراق به شمار میرود. در این بیانیه آمده، آمریکا خواهان پایگاههای نظامی دائمی یا حضور نظامی دائم در عراق نیست. بنابراین چه نتیجه گفتوگوها دال بر خروج بخشی از نیروها باشد و چه خروج کامل، در نهایت این مسئله براساس یک جدول زمانی روشن حل خواهد شد. از دیدگاه ناظران، نقش نیروهای باقیمانده و سایر انواع حضور خارجی، احتمالا بیش از آنکه جنگی باشد، لجستیک و اقتصادی خواهد بود.
گروههای مقاومت تمایل دارند که نیروهای آمریکایی تا پیش از سال2021 از عراق خارج شوند. در مقابل اما دولت مصطفی الکاظمی با خروج کامل نیروهای خارجی موافق نیست، چراکه این تصمیم منجر به تضعیف تلاشها برای نبرد با داعش و همچنین تقویت نفوذ ایران و متحدانش خواهد شد. از سوی دیگر، بهنظر میرسد الکاظمی آگاه است که رابطه نامتوازن با آمریکا، نقض مکرر حاکمیت ملی عراق و در نهایت تضعیف دولتش را به همراه دارد. درهرحال، باید توجه داشت که الکاظمی از نیرویی در پارلمان که حامی وی باشد، برخوردار نبوده و بنابراین فضای محدودی برای مانور در اختیار دارد.
در ماه ژانویه سالجاری، پارلمان عراق قطعنامهای را متشکل از 4بند صادر کرد که شامل لغو درخواست پشتیبانی نظامی از ائتلاف، پایان حضور نظامی خارجی در کشور، ممنوعیت استفاده از حریم زمینی و هوایی عراق توسط نیروهای خارجی و همچنین شکایت رسمی از واشنگتن در سازمان ملل بهدلیل نقض حاکمیت ملی عراق میشود. بدونشک الکاظمی نمیتواند مطالبه پارلمان را نادیده بگیرد اما از سوی دیگر، به گفته ناظران این قطعنامه میتواند برای دولت الزامآور نباشد؛ چراکه در قالب قانون تصویب نشده است. این مسئله باب اختلاف قانونی میان پارلمان و دولت را باز خواهد کرد، اما درنهایت الکاظمی ناچار است گامی در جهت راضیکردن پارلمان بردارد!
آیا 4بند قطعنامه بهطور کامل اجرا میشود؟
احتمالا الکاظمی بر سر اجرای بخشهایی از آن چانهزنی خواهد کرد.
درباره بخش دوم سؤال، دولت و نهادهای نظامی آمریکا به نوعی خواستار خروج از عراق هستند. در واقع میتوان گفت زمانی که آمریکا حضور نیروهای خود را به 3پایگاه در عراق کاهش داد (مارس2020) عملا وارد این مسیر شده است. پیش از این، خبرگزاری فرانسه در ماه ژانویه گفتوگویی میان روسای جمهور آمریکا و عراق را منتشر کرده بود که در آن ترامپ میگوید آمریکا خواهان خروج نظامی از عراق است، اما بهگونهای که توهینآمیز نباشد. البته در گزارش دیگری که توسط نیویورکتایمز منتشر شده، نشانههایی از تمایل ترامپ به باقیماندن نیروهای نظامی وجود دارد درحالیکه پنتاگون میخواهد نیمی از نیروهای این کشور را از عراق خارج کند؛ نیروهایی که تعدادشان 5200سرباز ارزیابی میشود. اما مسئله مهم از دید واشنگتن این است که نمیخواهد خروج نظامیاش، فضا را برای افزایش نفوذ ایران در عراق مهیا کند. تمام اینها در حالی است که نسبت به رضایت گروههای مقاومت درباره «خروج جزئی» نیروهای آمریکا از عراق، تردیدهایی وجود دارد.
یکی از سناریوهای محتمل این است که الکاظمی تلاش کند موافقت آمریکا برای تقدیم امتیازات اقتصادی به ایران را جلب کرده تا در مقابل، ایران هم گروههای مقاومت را به صبر بیشتر و مهار تنشها با هدف خروج کامل آمریکا در میانمدت ترغیب کند.
تمرکز قابل توجهی در میان رسانهها و تحلیلگران روی نقش بازیگران خارجی در گفتوگوهای بغداد و واشنگتن وجود دارد. اما رویکرد دولت الکاظمی چیست؟ آیا این دولت در مسیر پیوستن به اردوگاه آمریکا و همکاری با این کشور برای کاهش نفوذ ایران حرکت میکند یا خواستار ایجاد نوعی مصالحه میان طرفین است؟ برنامه این دولت چیست؟
بهنظر میرسد مبنای سیاست خارجی دولت الکاظمی مشابه دولت عبدالمهدی است؛ یعنی توازن میان ایران و آمریکا. با این تفاوت که الکاظمی برخلاف عبدالمهدی، بیشتر متمایل به آمریکاست. از این منظر بسیاری الکاظمی را مشابه العبادی میدانند.
میتوان تصور کرد که از دیدگاه الکاظمی، ضرورتا تناقضی میان کاهش نفوذ ایران و گروههای متحد این کشور با ایجاد مصالحه و توازن بین ایران و آمریکا وجود ندارد؛ چراکه این فرایند، نفوذ ایران را در سطحی قابل پذیرش قرار داده و زمینه را برای مصالحه فراهم میکند. برای مثال بسیاری از ناظران، تصمیم الکاظمی برای تعطیلی موقت پایگاه «حزب ثارالله الاسلامی» در بصره را مقدمه یا نشانهای از تنگکردن عرصه بر گروههای حامی ایران به شمار آوردند. همچنین برخی دیگر، 6ماه آینده را فرصت الکاظمی برای فشار بر این گروهها میدانند، چراکه اگر ترامپ کاخ سفید را ترک کند، مهلت سیاست «فشار حداکثری» هم به پایان خواهد رسید. اما نسبت به قدرت الکاظمی برای ورود به چنین تقابل سختی، آن هم در میانه بحران اقتصادی که عراق را دربرگرفته، شک و تردیدهای جدی وجود دارد.
بهعنوان آخرین سؤال، آیا این گفتوگوها میتواند بر نفوذ ایران در عراق یا آنطور که گفته میشود، عمق استراتژیک تهران تأثیری داشته باشد؟ اگر آری، به چه ترتیب؟
واشنگتن چنین تمایلی دارد. اما آنچه میتوان بهطور حداقلی تصور کرد، درخواست آمریکا برای تضمین امنیت مراکز دیپلماتیک این کشور و پایگاههای نظامی است که در آن حضور دارد. چنین تضمینی یا در قالب تعهد غیررسمی گروههای مقاومت برای عدمتعرض به نیروهای خارجی باقیمانده خواهد بود (درصورت توافق میان الکاظمی و ائتلاف الفتح) یا دولت تدابیری را اتخاذ میکند که ممکن است منجر به درگیری با این گروهها شود. بنابراین تدابیر و اقدامات نمادین دولت عراق برای حمایت از مراکز دیپلماتیک و نظامی آمریکا، احتمالا یکی از نتایج این گفتوگوها خواهد بود. پرونده دیگری که احتمالا مورد توجه آمریکاییهاست، عدمسیطره گروههای نزدیک به تهران بر گذرگاهها و نقاط مرزی است؛ مخصوصا مناطق مرزی میان عراق و سوریه.
چشمانداز آمریکا برای کاهش نفوذ ایران (که شاید الکاظمی با کلیت یا بخشهایی از آن همراه باشد) دارای 2بعد است؛ بعد سخت و بعد نرم. بعد سخت شامل ادامه سیاست فشار حداکثری علیه تهران و احتمالا تلاش برای تحریک دولت عراق بهمنظور اتخاذ تصمیمات حکومتی علیه گروههای مقاومت است. بعد نرم اما به تغییر قوانین انتخابات و ایجاد سازوکارهایی برای مهندسی آن مربوط میشود؛ بهگونهای که نفوذ گروههای مقاومت را کاهش داده و زمینه را برای برآمدن نیروهای شیعی غیرمتخاصم با آمریکا، یا دستکم با دشمنی کمتر نسبت به وضع موجود فراهم کند. همچنین دولت ترامپ بهدنبال ایجاد اصلاحاتی در دستگاه قضایی عراق و مسئله مبارزه با فساد است. این پروندهها شاید بهگونهای بر احزاب سیاسی مرتبط با گروههای متحد تهران در عراق، تأثیر داشته باشد.
رفتار آمریکا در این گفتوگوها میتواند مقدمهای برای گفتوگوی مستقیم با ایران باشد
مبنای سیاست خارجی الکاظمی مشابه عبدالمهدی است؛ با این تفاوت که او گرایش بیشتری به آمریکا دارد
چشمانداز آمریکا برای کاهش نفوذ ایران در عراق شامل ابعاد سخت و نرم است
از سناریوهای محتمل این است که الکاظمی تلاش کند موافقت آمریکا برای تقدیم امتیازات اقتصادی به ایران را جلب کرده تا در مقابل، ایران هم گروههای مقاومت را به صبر بیشتر و مهار تنشها با هدف خروج کامل آمریکا در میانمدت ترغیب کند