همه آیینهای نوروزی یزد
آداب سفره هفتسین یزدیها در گذشته را بشناسیم
معصومه زارعزاده| خبرنگار -یزد :
در گذشته، جشن نوروز با شکوه بیشتری برگزار میشد. سفره نوروزی با کمک خانواده چیده میشد. ظرف مسی پر از آب میشد و چند شاخه درخت مورد در آن گذاشته میشد تا برای گذاشتن بر سر سفره آماده باشد.
سراسر کوچه جارو و آبپاشی میشد و بوی کاهگل در فضای کوچه میپیچید. اسفند و کندری که مادر روی آتش میریخت، بوی گیجکنندهای به مشام میرساند؛ و همه اینها پیشوازی بود برای سال جدید.
اجزای سفره هفتسین
یک پژوهشگر فرهنگ عامه، با اشاره به اینکه در گذشته سفره هفتسین در یزد به رنگ سفید انداخته میشد؛ چراکه نشانه پاکی، سفیدبختی و روشنایی بود، اظهار میکند: مردم یزد از نیمه اسفند به سبز کردن سبزه در کاسه، بشقاب و حتی روی کوزههای سفالی میپردازند. رویش سبزه نمادی از تازه شدن زندگی و فصل رویش دانهها و برکت زندگی محسوب میشد.
«صدیقه رمضانخانی» در مورد اجزای دیگر سفره هفتسین میگوید: نان یا کماج شیرین را نیز که نمادی از برکت است، در گذشته و امروزه، بر سر سفره نوروزی میگذاشتند. تخممرغ نماد نطفه و تولد؛ سمنو نماد فراوانی خوراک و غذاهای پرنیرو؛ سنجد نماد عشق و مهر؛ سیر نماد میکربزدایی و پاکیزگی محیطزیست و سلامت بدن؛ سرکه نمایانگر پاکی محیط و زدودن آلودگی، سماق نماد مهر و پیوند دلها؛ اسفند نشانه دفع چشمزخم و ضدعفونی کردن محیط؛ سکه نشانه برکت و فراوانی و ماهی نشانه روزی حلال، نیز بر سر سفره گذاشته میشدند.
وی اظهار میکند: همچنین انار که نماد برکت، باروری و رزق فراوان است بر سر سفره هفتسین دیده میشد. یزدیها انار را در پوششی از کاه در گودالهای زمینی نگهداری میکردند تا هنگام سال نو به زیبایی سفره هفت سین بیفزاید. برای معطر کردن فضای خانه نیز از گل بیدمشک استفاده میشد. انداختن نارنج در ظرف آبنیز نمادی از برجهای دوازدهگانه و تحویل سال بود که بر سر سفره هفتسین یزدیها نهاده میشد.
وی میافزاید: بر سر سفرههای هفتسین یزدیها شیرینی معروف آنها یعنی شیرینی یزدی هم به چشم میخورد که معمولا در دیسهای بزرگی به طرز زیبایی چیده میشود و در اعیاد، جشنها و بهویژه عید نوروز مصرف فراوان دارد. همچنین یزدیها در گذشته کاسهای از پالوده خانگی و نیز کاسهای از خشکبار ترشمزه مانند برگه شفتالو، برگه زردآلو، آلبالو و آلوچه را که قبلا در آب خیساندهاند، میگذاشتند. همچنین مقداری پسته، فندق، بادامزمینی و تخمه را که قبلا خندان کرده و بو داده بودند داخل کیسهای بهنام «دولک» میریزند و به عنوان آجیل نوروزی بر سر سفره میگذارند.
علاوه بر آن بر سر سفره هفتسین گلهای زیبا و خوشبویی مانند نرگس، سنبل و شببو دیده میشود که نویدبخش بهار هستند.رمضانخانی تصریح میکند: هنگام تحویل سال نو، کودکان با خوشحالی وصفناپذیری لباسهای نو را میپوشیدند و آماده بر سر سفره مینشستند. مادر نیز لباس نویی میپوشید که شامل پیراهن زریبافت یزد، مقنعه سبز و کفش ساغری نو بود. بعد از تحویل سال، مادر یک شاخه سرو و مقداری آویشن و سنجد به دست پدر میداد و به او تبریک میگفت و پدر هم همین کار را انجام میداد و خوش و خیرهای نوروزی رد و بدل میشد.
وی ادامه میدهد: معمولا، پدر به مادر مقداری سکه پنج قرانی و گاهی هم یک سکه طلا به فراخور وسع مالیاش میداد. بعد از عیدی دادن به مادر، نوبت به کودکان میرسید. پدر و مادر در حالی که فرزندان را میبوسیدند، به آنها چند شاخه سرو میدادند و سپس پدر سکههای خرد پنابادی، صناری و یک شاهی به بچهها عیدی میداد.
دید و بازدید
وی اضافه میکند: بعد از مراسم اولیه، نوبت دید و بازدید و مراسم و تشریفات نوروزی بود. برای دید و بازدید نوروز، مردها جدا و زنها جدا به دید و بازدید میرفتند، مگر دید و بازدید خویشان خیلی نزدیک که خانواده با هم میرفتند. روز اول سال، مردها به دیدن پیشوایان دینی و آموزگاران میرفتند. این پژوهشگر میافزاید: آنها سپس به دیدار خانوادهای میرفتند که سال قبل عزیزی را از دست داده است.
آنگاه به دیدن تازه عروس و داماد و بعد به دیدار بزرگان خانواده ازجمله پدربزرگ، مادربزرگ و پدر و مادر میرفتند. گرفتن جشن یا عیدی از پدر و مادر و بزرگترها شگون داشت و آنها هم از عیدی دادن کوتاهی نمیکردند. وی میافزاید: معمولا، پذیرایی با چای، شیرینی، آجیل، پالوده یا شربت انجام میشد و در فامیلی که تعداد خانواده زیاد بود، گاهی این دید و بازدیدها تا 21 روز به طول میانجامید. وی میگوید: روز نهم فروردین در بین زرتشتیان و حتی عامه مردم، به «نوروز سلطانی»، معروف است که معمولا در گذشته، مراسم نوروز سلطانی در زیارتگاه کوشک بزرگ که نزدیک مریمآباد بود، برگزار میشد. رمضانخانی ادامه میدهد: در این زیارتگاه علاوه بر مراسم نیایش، زنانی که آنجا جمع شده بودند، آش میپختند و بهمنظور شادی روح درگذشتگان، نان سیرک (سورک) تهیه میکردند و شامگاه بعد از بازگشت از کوشک معمولا، به همسایهها یا اقوامی که نتوانسته بودند در مراسم شرکت کنند، سیرک و آش میدادند و اینگونه مراسم نوروز سلطانی در کنار کوشک بزرگ به پایان میرسید.
آیین سیزده بهدر
این پژوهشگر فرهنگ عامه بیان میکند: یزدیها، مانند دیگر هموطنان با فرا رسیدن سیزدهم نوروز، آخرین جشنهای نورزی را در کنار طبیعت زیبا و سرسبز به پایان میرسانند، با این امید که تمام غمها و غصهها، رنجها و نحوستها به پایان برسد. «صدیقه رمضانخانی» میگوید: در روز سیزده فروردین، زرتشتیان با گره زدن سبزه شعر «سیزده به در، چهارده به تو، سیزده را کردم تو کودو (کدو)، درش را بستم با جودو (صمغ درخت)» یا شعرهای دیگری میخواندند. یزدیها پیوند زدن دو شاخه سبزه را تمثیلی از پیوند یک مرد و یک زن میدانند که باید به هم بپیوندند تا تسلسل تولد برقرار شود.