عاملان جنایت در موبایل فروشی پای میز محاکمه قرار گرفتند
کالبدشکافی کد جنایت جنجالی
3پسر جوان که به بهانه خرید موبایل در روزهای قرنطینه کرونایی راهی مغازه موبایلفروشی در اسلامشهر شده و صاحب مغازه را به قتل رسانده بودند، در دادگاه جزئیات جنایت را شرح دادند.
به گزارش همشهری، این جنایت هشتم فروردین امسال در خیابان کاشانی اسلامشهر رقم خورد. محل جنایت مغازه موبایل فروشی فرشاد بود و وقتی مأموران پلیس راهی آنجا شدند در بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته متوجه شدند که 2پسر جوان وارد مغازه شده و پس از اینکه صاحب مغازه به نام فرشاد 27ساله را با چاقو مجروح کردند، 50گوشی موبایل دزدیده و همراه همدستشان که بیرون از مغازه ایستاده بود فرار کردند. فرشاد به بیمارستان منتقل و همزمان تحقیقات گسترده پلیس برای دستگیری عاملان جنایت آغاز شد. کارآگاهان موفق شدند با ردگیری سرنخهای موجود، هر 3 سارق را دستگیر کنند. با دستگیری متهم و با توجه به جنجالی که انتشار فیلم جنایت در شبکههای اجتماعی به پا کرده بود، پرونده آنها در وقت فوقالعاده رسیدگی و پس از صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز هر 3 متهم در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه نماینده دادستان اسلامشهر به بیان کیفرخواست پرداخت و گفت: متهم ردیف اول متولد ۱۳۷۷ و اتهام او مشارکت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، سردستگی و تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه است. متهم ردیف دوم متهم به مشارکت در تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه و متهم ردیف سوم، متهم به معاونت در سرقت مسلحانه است. وی افزود: بزه انتسابی به هر 3متهم محرز است و تقاضای حکم مجازات نامبردگان را دارم. در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند تا درخواست خود را مطرح کنند. پدر مقتول گفت: این افراد را قصاص کنید. بچه مرا بیگناه کشتند. اگر بچه من سر اینها چنین بلایی را میآورد خانواده اینها چه میکردند؟ ما به چارچوب قانون احترام میگذاریم. متهم ردیف اول قاتل فرزند من است و تقاضای مجازات سایر متهمان را نیز دارم. مادر مقتول نیز گفت: بچه من بیگناه کشته شد و میخواهم که خون او پایمال نشود. بچه من در خون غلتید و قصاص در ملأعام هر 3متهم را میخواهم. من فیلم این جنایت را دیدهام. آخرین فرد همسر مقتول بود که وقتی در جایگاه قرار گرفت گفت: کاری که این 3 نفر انجام دادند کاری بود که از داعش بر میآید. درصورتی که میتوانستند کاری کنند که همسر من نمیرد. آنها مانند داعش گردن همسر مرا زدند. من ۵۱ روز است که نخوابیدهام و هر روز سر خاک همسرم گریه میکنم. من 2هفته پیش از این ماجرا پدرم را از دست داده بودم.
دفاعیات سردسته
در ادامه سردسته این باند به دفاع از خود پرداخت و گفت: تمامی اتهامات را قبول دارم و تنها چیزی که قبول ندارم سردستگی باند است. من خصومتی با مقتول نداشتم. مدتی قبل مسئله سرقت را با 2 نفر دیگر در میان گذاشتم. برنامهریزی را من و متهم ردیف دوم انجام دادیم و قرار بود مغازهای پیدا کنیم که گوشیهای پلمب داشته باشد و بهعنوان مشتری وارد مغازه شویم و سپس گوشی را برداریم و خارج شویم.
وی ادامه داد: قرار گذاشتیم که صبح زود این کار را انجام دهیم که در خیابانها کسی نباشد. زمانی که وارد مغازه مقتول شدیم وی کرکره را پایین داد و گفت بهخاطر کرونا مجبور است که کرکره را پایین دهد. چون مغازهها باید تعطیل باشند. ما در ادامه مشخصات گوشیها را پرسیدیم و به متهم ردیف دوم اشاره کردم و به او فهماندم که منصرف شدهام؛ اما او گفت که صبر کن. متهم ردیف سوم با من از طریق هندزفری ارتباط داشت و میگفت هر کاری انجام میدهی دست خالی بیرون نیا. چاقویی را که همراه خود برده بودم برای این بود که اگر در خیابان کسی دنبال ما کرد چاقو را به او نشان دهم و بترسانم. اما وقتی صاحب مغازه کرکره را پایین داد و در داخل گیر کردیم با خود فکر کردم تا او را با چاقو تهدید کنم، در این فکر بودم که مقتول به مانیتور پشت سر من نگاه انداخت و دست خود را به سمت گاوصندوق برد. در آن لحظه نتوانستم درست فکر کنم و پیش خود گفتم الان شوکر یا گاز در میآورد. به همین دلیل چاقو را پرت کردم که او گردن خود را گرفت و من داد زدم ما نمیخواهیم تو را بزنیم و از او خواستم روی زمین بنشیند تا ما کار خود را انجام دهیم. اما مقتول به سمت کشو رفت و کشو را باز کرد. من داخل کشو شوکر را دیدم. در آن لحظه کنترل خودم را از دست دادم. چشمانم را بستم و ضربه دوم را پرتاب کردم که خون همه جا را گرفت.
وی گفت: همدستم گوشیها را جمع کرد و من رفتم ریموت را پیدا کردم و آن را برداشتم. همه دکمهها را فشار دادم تا کرکره بالا رفت، سپس از مغازه خارج شدم و فرار کردیم اما 2 کوچه آن طرفتر دستگیر شدیم. انگیزه ما سرقت بود، من با مقتول مشکلی نداشتم و اصلا او را نمیشناختم. ما حدود ۵۳ موبایل سرقت کردیم و قصد داشتیم در فضای مجازی بفروشیم که گیر افتادیم.
در ادامه جلسه دادگاه متهمان ردیف دوم و سوم نیز به دفاع از خود پرداختند و در این میان متهم ردیف دوم گفت: مشارکت در سرقت را قبول دارم، ولی تشکیل باند را قبول ندارم. چند روز قبل از آن اتفاق، متهم ردیف اول نقشه خود را به من توضیح داد و گفت که باید داخل مغازه شویم و 3-2 گوشی برداریم و فرار کنیم. قرار نبود چاقو استفاده شود و چاقو برای این بود که اگر بیرون کسی ما را دنبال کرد آن را به او نشان دهیم اما وقتی وارد مغازه شدیم فروشنده گفت کرکره را برای اینکه بهخاطر کرونا جریمه نشود پایین میدهد و در نهایت نیز آن اتفاق افتاد. براساس این گزارش، پس از دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنها، قضات دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.