بحران کرونا؛ نقطه عطف تاریخ
مارگارت مکمیلان ـ استاد تاریخ دانشگاه تورنتو
در سال 89-1788 لوئی شانزدهم، پادشاه فرانسه که قصد داشت فضای ملتهب جامعه را کنترل کند، از مردم خواست فهرست گلایهها و نارضایتیهایشان را ارائه کنند. این یک اشتباه مهلک بود. نتیجه، تهیه دفترچهای موسوم به «دفترچه شکایات» شد که در آن فرصتی برای مردم فراهم شد تا نارضایتیهایی را که تاکنون ناگفته مانده بود، بیان کنند. انتقادها حول بریز و بپاشهای دولت، مالیاتستانی بیحد و اندازه، مالیات کلیسا، امتیازهای بیاندازه طبقه اشراف و فساد دولتی بود. مردم در خلال ابراز گلایههای خود، توقعاتشان برای یک زندگی بهتر را هم بیان کردند. برای جامعه یک مانع بزرگ روانی فرو ریخت و تصور یک فرانسه به کلی متفاوت، ممکن شد. این وضعیت جرقه انقلاب را زد.
فرانسه 1789، روسیه 1917، اروپای دهه 1930و کرونای 2020همه بزنگاههایی هستند که مسیر تاریخ را عوض کردهاند. بحران کرونا شاید یک لحظه انقلابی نباشد، اما این بحران بدون شک نظم کهن را به چالش میکشد. همچون دفترچه فرانسویها، نیروی متأثر از شرایط کرونا سؤالهایی را در ذهن مردم در مورد آیندهای که میخواهند، ایجاد خواهد کرد؛ درباره اینکه نقش دولتها واقعا چیست و چه چیزی سلامت جامعه را شکل میدهد. اکنون با یک انتخاب روبهرو هستیم: اینکه با چالشی که بهوجود آمده چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی بهتر برخورد کنیم و برای آینده نامعلوم آماده شویم یا اینکه اجازه دهیم دنیای ما به یک دنیای پست و خودخواه و متفرق تبدیل شود.
خیلی قبلتر از شیوع ویروس کرونا، اندیشمندان سرشناسی همچون توماس پیکتی، تونی جات و پال کروگمن در مورد شکاف عمیق نابرابری اجتماعی و کاستیهای جهانیسازی هشدار داده بودند. مردم هم در خیابانها جنبشهای اعتراضی همچون اشغال والاستریت در آمریکا یا جلیقه زردها در فرانسه به راه انداختند. خود ما هر از چند گاهی متوجه خطرات تغییرات اقلیمی شدیم، گاهی نگران شدیم که فرزندان ما دیگر نمیتوانند خانهدار شوند و گاهی هم متوجه این واقعیت شدیم که فاصله میان ثروتمندان و فقرا روزبهروز بیشتر میشود. کرونا نوری کوچک بر نیمه تاریک جهان ما تابانده است. اکنون ما متوجه شکنندگی خطوط تامین کالا در جهان شدهایم؛ متوجه معایب تامین اقلام بهداشتی ضروری از دیگر کشورها و محدویتهای مدیریتی نهادهای بینالمللی شدهایم. پاسخ آشفته برخی کشورها به بحران کرونا و بازی اتهامزنی برخی علیه برخی دیگر، تفرقه در میان کشورها و جوامع را تشدید کرده است. این مسئلهای است که ممکن است آثار آن میان ملتها برای همیشه باقی بماند. آمریکا راه خود را از راه مدیریت این بحران جهانی جدا کرده است. دشمنی میان آمریکا و چین بیشتر شده و سازمان ملل بیش از پیش به حاشیه رانده شده است.
وقتی مشکلات را به زبان میآورید، مثل آنچه در مورد دفترچه شکایات فرانسویها رخ داد، به آنها فرم میدهید و همین باعث میشود فراموش کردنشان سخت باشد. این درست وضعیتی است که هماکنون در جهان جریان دارد. کشورهایی همچون کرهجنوبی، دانمارک و نیوزیلند بهتر از دیگران ویروس کرونا را مهار کردهاند. بخشی از علت، آن است که مردم این کشورها بیش از دیگران به مسئولان دولتی اعتماد دارند و بالعکس. بدون وجود اعتمادی اینچنین، جوامع، آسیبپذیر خواهند بود. کرونا در کشوری همچون آلمان بهدلیل وجود یک سیستم بهداشت و درمان قوی، قربانیان کمتری گرفته است. تاریخ هم نشان میدهد که کشورهای دارای ساختارهای قوی، از پس بحرانهای اینچنینی بر میآیند. هم در گذشته و هم در امروز، رهبران کشورها در شرایط بحران نقش کلیدی داشتهاند. در دهه 1930، درحالیکه فرانکلین روزولت در آمریکا به مردم وعده آینده بهتر میداد، هیلتر در آلمان به مردم وعده انتقام از کشورهای پیمان ورسای میداد؛ وضعیتی که در نهایت به شعله ور شدن جنگ جهانی دوم منتهی شد. در شرایطی که رهبرانی همچون جاسیندا آردرن و آنگلا مرکل، در نیوزیلند و آلمان، با جامعه سخن میگویند تا آنها را برای عبور از بحران همراه کنند، در برزیل ژائیر بولسونارو کرونا را به سخره گرفته و مردم را به نترسیدن از آن دعوت میکند؛ در هند حزب حاکم، مسلمانان را عامل شیوع ویروس میداند؛ در آمریکا دونالد ترامپ خود را تصمیمگیرنده اول و آخر میداند و سعی دارد بحران پیش آمده را به فرصتی برای اثبات خود تبدیل کند. رهبران خردمند همیشه توانستهاند کشورشان را از خطر دور کنند. بحران کرونا این فرصت را در اختیار استراتژیستهای دولتها قرار داده تا در جهت خیر عمومی تلاش کرده و برای مردم خود یک زندگی امن و مناسب فراهم کنند؛ مردمی که از این بحران به سلامت عبور کنند، زمینه لازم برای پذیرش هر تغییری را دارند. از سوی دیگر، دولتها هم نمیتوانند بعد از این در مورد هزینههای لازم برای تامین بهداشت و سلامت جامعه خساست به خرج دهند. آیا مردم بعد از این، هرگز کاهش بودجه درمانی جامعه را میپذیرند؟ علاوه بر این، کشورها مجبورند بودجه و اختیارات بیشتری به سازمان بهداشت جهانی بدهند تا حافظ جهان در مقابل بیماریهای اینچنینی باشد. مورخان در آینده مسیری را که هر کشور در بحران کرونا رفته است قضاوت خواهند کرد.
منبع: مجله اکونومیست