• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 25 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 100705
+
-

دیروزهای ما

دیروزهای ما

مهدی توکلیان _ عکاس و روزنامه‌نگار

با کوله‌باری از گناه و پشیمانی گذشت و امروز باران رحمت بر سفال ترک‌خورده تنهایی ما باریدن گرفت، چراکه دیروز نخواستیم و امروز خواستیم و چه می‌شد که به فکر فردا و فرداها باشیم. دیروز سفر در خود را آغاز کردیم و امروز سفر به سوی خدا را و فردا نیز می‌تواند دنباله‌رو امروز باشد، تنها اگر بخواهیم و لحظه‌ای به روزهای گذشته‌مان فکر کنیم. امروز گناه نکردیم، چشم‌هایمان را بستیم، زبانمان را مراقبت کردیم، دهان را پایگاه هر سخنی نکردیم و فردا نیز می‌تواند چشم و دل و گوش امروزی باشد به شرط آنکه بخواهیم و او نیز بخواهد. او خواسته است و خواست تا لحظه‌هایمان با طاعتش آراسته شود.

 یاری‌مان کرد تا روزهایش روزه بودیم و شب‌هایش را به تضرع، نماز، فروتنی و اظهاری عاجزانه در پیشگاهش پرداختیم. او خواست و ما نیز خواستیم تا در توانمان روزهایش به غنیمت و شب‌هایش به سهل‌انگاری شهادت ندهند. آنگاه که هلال باریک‌ ماه شب اول بر سیاهی آسمان طنین انداخت، بذر نفاق و کینه از سینه‌هایمان رفت. آنگاه که آخرین صفحه تقویم شعبان ورق خورد، آنگاه که در نیمه‌ماه رحمت، توفیق یک‌ماه مهمانی‌اش را طلب کردیم توفیقمان داد تا مهمانی پاک و آراسته شویم و فردا نیز می‌توانیم به سیاق روزهای یک‌ماه مهمانی ثابت بمانیم. خواستن توانستن است. خواستیم و شد، می‌خواهد و می‌توانیم به شرط آنکه برای همیشه بخواهیم، رحمتش وسیع و عفوش عظیم است و ما امروز خواستیم تا در درگاهش به جرم و گناه و ستم خود اقرار کنیم، هر چند به جرم و گناه بزرگ خود ادامه داده بودیم اما به درگاهش رفتیم و طلب عفو کردیم.
 جان ضعیف و استخوان‌های پوسیده ما که تاب تحمل حرارت آفتاب را ندارند، چگونه گرمی آتش دوزخ را می‌توانند تحمل کنند؟! گوش‌هایی که تحمل شنیدن صدای رعدش را ندارند چگونه می‌توانند نهیب خمش را بشنوند. او بر ما همیشه رحم کرده است. نه‌تنها امروز که دیروز و امروز و فردا بر ما رحم کرده و می‌کند. امروز و این روزها گاهی آنقدر خود را نزدیک خدای خود می‌دیدیم که گویی فاصله‌مان یک قدم بیشتر نیست. درست کنارش ایستاده‌ای؛ کنار مهربانی، خوبی، عفو، رحمت و... گاهی آنقدر وسیع و دور و ناممکن می‌شود که هر چه می‌روی دورتر می‌شوی و در ابتدای راه فرومی‌مانی. هیچ‌کس جز خودمان دست دلمان را نگرفت و خودمان در لحظه لحظه‌های امروزمان قدم به قدم به دل‌هایمان راه رفتن را آموختیم. دروازه‌های آسمان گشوده شد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :