21
پنج شنبه 25 دی 1399
شماره 8137
دوچرخه
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

طوری ننویسید که مادرتان خجالت بکشد!

می‌گوید: «من جان آر. اریکسون هستم. دوران کودکی و نوجوانی‌ام را در شهر کوچکی در تگزاس گذراندم. برای ورود به دانشگاه، شهرم را ترک کردم.
ویژه
20 ،عددی رُند است؛ یک جورهایی رِند هم هست! این سن می‌گوید، جوانی تازه شروع شده اما عجله نکن و ببین چه اتفاق‌هایی قرار است بیفتد.
من از شماره‌ی ۱۱ همراهت بودم. دقیقاً یادم نیست تا چه شماره‌ای واو به واو کلماتت را می‌خواندم. شاید شماره‌ی ۳۶۸ یا شاید شماره‌ی ۳۹۸ یا... دقیقاً یادم نیست. خب مثل نوجوانی است؛ دقیقاً نمی‌دانی کی تمام می‌شود.
20 همیشه عدد خاصی است؛ شاید برای این‌که از همان اول آرزوی 20شدن در امتحانات را داشتیم و برای ما نمره‌ی کاملی بود.
این‌جا دوچرخه است و صدای ما را از قلب جذاب و پرشور نوجوانی می‌شنوید. دوره‌ای از زندگی که ساکنانش نجیب‌اند، صبورند و تا میوه‌ی آگاهی را می‌بینند، چشمانشان برق می‌زند و آن را می‌چشند.
در 60سالگی، بازگشت به دوران کودکی کاری است سهل و ممتنع. از یک‌سو، گذشته‌مان در این سن، حضوری پررنگ در ذهن دارد و از سوی دیگر، قریب به نیم‌قرن از خاطرات گذشته است.
مسیری را در نظر بگیرید که به جای خودرو با دوچرخه طی شود. خودرو پرشتاب‌تر پیش می‌رود و با آن سریع‌تر به مقصد می‌رسید. با دوچرخه اما اطراف و جزئیات مسیر را حس می‌کنید.

تاریخ انقضای سلجوقیان

آن‌روز، من هم عصبانی شدم و با تمام سلول‌های وجودم فهمیدم که مامان خیلی حرف می‌‌زند. حرف‌زدن مامان اولش قشنگ است و آدم خوشش می‌آید، ولی هرچه جلوتر می‌رود انگاری سیم‌ظرف‌شویی روی مخ می‌کشد.
20 به‌شما!

20 به‌شما!

حالا هفته‌نامه‌ی دوچرخه به 20 سالگی رسیده و شما چه می‌دانید در این 20‌سال چه قصه‌ها که بر سرما نرفته است. تیمی که برای دوچرخه کار می‌کند؛ تیم بیستی است.
اولین 20 دوچرخه مبارک!
اولین 20 دوچرخه مبارک!
شما هم خواب امتحان و گرفتن کارنامه و این‌جور چیزها می‌بینید؟ چند شب پیش خواب دیدم رفته‌ام کارنامه‌ام را بگیرم.

مثل یک راز در دلم

اول ابتدایی بودم که باهات آشنا شدم. پدرم باعث شد باهات آشنا بشم و تو شدی بخش جدایی‌ناپذیر دل‌خوشی‌های هفتگی من. بابام از یه‌جای دور تو رو برامون می‌فرستاد.
PDF دوچرخه
کوتاه دوچرخه
اگه از من بپرسن چندتا دوست صمیمی داری، می‌شمرم:زهرا، عاطفه، دوچرخه و...
خدا خیلی با من مهربان بوده که در سال تولدت اجازه‌ی پا گذاشتن به دنیا را بهم داد و در بهترین لحظات زندگی‌ام مرا با تو آشنا کرد.
«قیصر امین‌پور» گفته:ریشه‌های ما به آب، شاخه‌‌های ما به آفتاب می‌رسد.ما دوباره سبز می‌شویم