ایران استارتاپی سیلیکونولی خاورمیانه
گفت و گو با پرویز کرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری درباره وضعیت اکوسیستم استارتاپی کشور
محمد کرباسی_دبیر گروه دانش و فناوری
استارتاپها این روزها دیگر در کشور برخلاف سالهای قبل یک حقیقت پذیرفتهشده هستند. کسبوکارهای نوپا آنقدر جدی شدهاند که شخص رئیسجمهور پای صحبتها و حرفهای آن از تجربیاتشان مینشیند. دیگر در جلسه و همایشی نیست که نام استارتاپها شنیده نشود. پرویز کرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان در گفتوگو با همشهری میگوید اکنون در منطقه خاورمیانه، ایران از لحاظ فضای استارتاپی فراتر از سیلیکونولی مشهور آمریکاست. به گفته او پس از موفقیت کارخانه نوآوری تهران که در میدان آزادی اکنون مشهور است این تجربه در حال پیادهسازی در استانهای مختلف کشور است. او که سمت رئیس مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری را هم بر عهده دارد میگوید: فعالیت استارتاپی دستوری و بخشنامهای نیست و معاونت علمی و فناوری تلاش دارد که هر روز بیشتر از گذشته بسترهای لازم را برای رشد استارتاپها فراهم کند.
هفته گذشته معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری کارخانههای نوآوری جدید کشور را در استان گلستان افتتاح کرد. بهنظر میرسد معاونت علمی مجدانه در تلاش است که چنین فضاهایی را برای استارتاپهای کشور در استانهای مختلف گسترش دهد. چرا به این نتیجه رسیدید که چنین فضاهایی میتواند به اکوسیستم استارتاپی کشور کمک کند؟
معاونت علمی در کنار ماموریتهای اصلی خودش که در واقع حمایت از تحقیقات مرز دانش در حوزه علوم پایه و بنیادین است، فعالیت ویژهای هم در حوزه تجاریسازی فناوریها انجام داده است. بخشی دیگر از فعالیتهای ما هم در حوزه حمایت و تاسیس شرکتهای دانشبنیان بوده است. اسم این موضوع را ما اکوسیستم فناوری و نوآوری گذاشتهایم. در دل این اکوسیستم بازیگران بسیاری وجود دارند. ما در این اکوسیستم دانشگاهها را داریم که وظیفه تولید علم و پرورش نیروی انسانی متخصص را بر عهده دارند. پارکهای علم و فناوری را داشتیم که در واقع وظیفه تبدیل علم تولید شده به محصول را دارند. حدودا در هر استانی یک پارک علم و فناوری داریم که در بعضی استانها هم 2تا هستند. شکل جدیدی را معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری پایهگذاری کرد و رشد داد که مراکز نوآوری هستند که هم در دل دانشگاهها ایجاد میکرد و هم با همت بخشخصوصی در دل شهرها بهوجود میآمدند. علاوه بر این در زیستبوم فناوری و نوآوری ما ویسیها، شتابدهندهها و مراکز رشد را هم داشتیم. اما طی فعالیتهای سالهای اخیر در نقاط مختلف کشور با کارخانههایی مواجه میشدیم که بهصورت سنتی در حاشیه شهرها بودند ولی با گسترش شهرها حالا دیگر در دل و مرکز شهرها قرار گرفتهاند؛ مثل کارخانه تولید الکترود که در میدان آزادی تهران و ضلع شمالی ورودی فرودگاه مهرآباد قرار داشت و حالا تبدیل به کارخانه نوآوری شده است. این کارخانه عملا از چرخه خارج شده بود و محیط آن هم تبدیل به یک مرکز آسیبزای شهری شده است. محوطهای بسیار بزرگ و بلااستفاده بود؛ هم چهرهای زشت را به شهر تبدیل میکرد و هم آسیبهای مختلفی در آن رخ میداد. صاحبان اصلی آن هم توان احیایش را نداشتند. در واقع ایدهای از تجربههای موفقی که در خارج از کشور مثل فرانسه و آلمان وجود داشت در ایران پیاده شد؛ یعنی مراکز مخروبه شهری تبدیل به محلی برای فعالیت و کار استارتاپها شد. استارتاپها یا کسبوکارهای نوپا ضمن اینکه از محیطی خوب استفاده میکنند بهخاطر ماهیت اشتراکی هزینه کمتری برای فعالیتشان میپردازند.
درباره همین کارخانه نوآوری تهران که حالا حسابی مشهور است کار چطور پیش رفت؟ لزوم ایجادش چه بود؟
این کار را معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری به کمک چند شتابدهنده و حمایت شهرداری تهران پیادهسازی کردند. مالک هم حاضر به مشارکت در این رابطه شد. در واقع کارخانه قدیمی و مخروبه را معاونت علمی ابتدا ۵ساله اجاره کرد سپس این اجاره ۱۰ساله و ۱۵ساله شد. حدود ۱۰سوله وجود دارد که هر کدام از سولهها را به یک شتابدهنده با یک موضوع خاص دادهایم. این مسئله هم دلیل خاصی داشت. ما حدود ۶هزار استارتاپ در کشور داشتیم که اکثرا حول حوزه مسائل خدماتی و پایه آیتی فعالیت میکردند. ما علاقه داشتیم که فعالیتهای استارتاپی به حوزههای دیگر هم گسترش پیدا کند. اکنون در این کارخانه شتابدهندههای حوزههای بیوتک، شهری، هوشمصنوعی، فینتک و حوزههای دیگر فعالیت دارند. در اینجا هم بخشخصوصی عمدتا ورود و سرمایهگذاری انجام داد. در واقع بخشخصوصی از امکانات، معافیتها و مشوقهایی که معاونت علمی استفاده کرد تا عده زیادی جوان خوشفکر نزدیک به بهترین دانشگاه کشور با کمترین مشکل مشغول بهکار شوند. این مزیتی است که جوانهای استارتاپی میتوانند در این فضاها در کنار شتابدهندهها، شرکتهای بزرگ و منتورها فعالیت کنند.
در واقع معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری تلاش دارد تجربه موفق کارخانه نوآوری تهران را به همان شکل در استانهای مختلف پیادهسازی کند و گسترش دهد؟
بله، دقیقا. کارخانه نوآوری تهران تجربه موفقی بوده است. کارخانههای نوآوری مثل همه کارخانهها محصولی دارد و محصول این کارخانه تولید و تولد استارتاپهاست. استارتاپهای موفقی مثل کشمون در همین جا شکل گرفت. پایه این استارتاپ از قائن مشهد بوده اما رشد و بالندگی آن در کارخانه نوآوری تهران بود. این اتفاق با مشارکت شهرداری مشهد صورت گرفت؛ در اردبیل با کمک سرمایهگذاری که قبل از این کارخانه چرم مغان داشت شکل گرفته است. حداکثر تا آخر مهر افتتاح رسمی کارخانه نوآوری را در شهر شیراز داریم. در مشهد هم آمادگی وجود دارد که کارخانه نوآوری آن در همینماه افتتاح شود. در هفته گذشته با حضور دکتر ستاری، معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری در استان گلستان در گرگان و گنبد 2 مرکز افتتاح شد. ما معمولا در هر استانی هدفمان افتتاح یک مرکز است ولی شرایط شهری و دانشگاهی این استان به نوعی بود که مسئولانش این درخواست را داشتند.
انتقادی از معاونت علمی و فناوری وجود دارد و گروهی میگویند واقعا ما اینقدر استارتاپ یا بهتر بگویم پتانسیل استارتاپی در کشور داریم که نیاز به این میزان کارخانه نوآوری در کشور باشد؟
باید گفت که این کار تجربه جدیدی است. موفقیت یا خدایناکرده عدمموفقیت این جریان را چند سال بعد باید دید. تصور من این است که در فضای استارتاپی همهچیز حول یک ایده و نیاز و یک تیم پیگیریکننده بهوجود میآید؛ یعنی استارتاپ زمانی شکل میگیرد که ایده باشد و بنیانگذاران و همبنیانگذارانی مجدانه بهدنبال تحقق ایده آن باشند. استارتاپ به فرموده و بخشنامه بهوجود نمیآید. حتما در کنار آن کارخانههای نوآوری هم با بخشنامه و دستور نخواهند بود. اگر مطالبه از سوی بوم منطقه ایجاد شود و در ذهن مسئولان این درخواست و احساس نیاز بهوجود میآید چرا ما استقبال نکنیم؟
چرا عدهای فقط میخواهیم نق بزنیم؟ معاونت علمی تفاهمنامه برای ایجاد این مراکز را امضا میکند اما گرداننده آن ما نیستیم. دانشگاه تبریز، شیراز، زاهدان، اهواز یا گرگان که این مراکز را راهمیاندازند مشخص است که ایده،هدف و مطالبه این ماجرا را دارند. ما هم کمک میکنیم و تسهیلات لازم را فراهم میکنیم. کمکهای ما هم 2نوع است؛ هم تسهیلات مادی و هم معنوی.
یعنی نیاز به این کارخانههای نوآوری را که در واقع مراکز کار اشتراکی با امکان ارتباط نزدیک با سرمایه گذارها هستند احساس کردهاید؟ این تعداد مرکز با هم تداخل کاری پیدا نمیکنند؟
اتفاقا کارخانههای استانهای مختلف با یکدیگر همپوشانی ندارند. مراکز اینچنینی برای نوآوری در هر استان بر اساس بوم آن منطقه بهوجود میآید. ممکن است فعالیت اصلی مرکزی در حوزه گیاهان دارویی باشد و مرکزی دیگر در حوزه چرم. ما باید اجازه بدهیم که این اتفاقها رخ بدهد و تجربهها انباشته شود. ما میتوانیم با گردهمایی با این مراکز از تجربههایشان استفاده کنیم و نقاطضعفشان را پوشش دهیم. فعلا ۵ مرکز استانی داریم و باید کمک کنیم که گسترش پیدا کنند.
ولی براساس آمارهای منتشر شده بهنظر میرسد که بیشتر استارتاپهای کشور در تهران متمرکز شدهاند.
ما اکنون حدود ۶هزار استارتاپ در کشور داریم. گفته شما درست است و متأسفانه اکثریت آنها در تهران هستند. اما نکته مهم این است که جرقهها و جهشهای خوبی در استانها و شهرهای دیگر شروع شده است. اگر از من بپرسید که بهترین استارتاپ های حوزه گیم و انیمیشن کجا هستند من استان کردستان را نام میبرم. بر اساس گردش مالی و حجم بازیهایی که تولید شده و حتی به صادرات رسیده، این حرف را می زنم. اینها واقعیتهایی است که نشان میدهد در شهرهای مختلف ما افرادی که میتوانند در اکوسیستم استارتاپی گل بکارند و دیده شوند کم نیستند. استعداد استارتاپ شدن با یک تیم خلاق و جسور به همراه پشتکارشان شکل میگیرد.
گفته میشود که شتابدهندههای ما بهخاطر شرایط تحریم کمتر میتوانند روی استارتاپها سرمایهگذاری کنند. بهنظرتان این ماجرا درست است؟
اگر نگاه ما به بیرون مرزها بود میشد این مسئله را مرتبط دانست. اما شتابدهندههای ما اکثرا در ابتدای مسیر هستند و نگاهشان داخلی است. شاید شوکی زمانی که مسائل تحریمی پیش آمد شکل گرفت اما بسیاری از این تحریمها به دیدهشدن اکوسیستم استارتاپی از جمله استارتاپهای فناوریمحور کمک کرد؛ مثلا اگر موضوع تحریم یا فیلترینگ یوتیوب را نداشتیم آپارات ما دیده میشد؟ در حوزه های دیگر هم این موارد را داریم. البته ما داریم به استارتاپهایی که شکل گرفتهاند و بازار ایران برایشان کوچک است کمک میکنیم. بسیاری از استارتاپها یا شرکتهای دانشبنیان ما اکنون حتی به کره و چین هم فروش محصول دارند. باید تلاش کنیم که شتابدهندههای ما که از اصلیترین بازیگران زیستبوم نوآوری هستند قدرت و قوت بیشتری بگیرند. قبول دارم که یکی از مطالبات جامعه و رسانهها از ما این باشد که از استانداردهای خودمان درباره استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان پایین نیاییم. به همینخاطر است که طی ۳سال گذشته بهصورت تقریبی هزار شرکت لغو عنوان دانشبنیان شدهاند؛ چون محصول این شرکتها باید نوآوری داشته باشد که کارگروه تعیین صلاحیت شرکتهای دانشبنیان را قانع کند. این ماجرا هم یکساله است. اگر بعد از یک سال پویایی و نوآوریشان را از دست بدهند امتیازهای شرکتهای دانشبنیان از آنها گرفته میشود.
شما دبیر ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانشبنیان هستید. چند سال پیش وقتی صحبت از استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان میشد خیلیها این ماجرا را مسخره میکردند. اکنون برای بخشی از جامعه دیگر زندگی بدون استارتاپها معنا ندارد اما هنوز هم بخشهای سنتیای هستند که در مقابل این جریان به قول مشهور گارد دارند. چه کارهایی میشود انجام داد که در این حوزه تعامل جای تقابل را بگیرد؟
معاونت علمی برای اینکه بتواند فضای زیستبوم کارآفرینی و نوآوری را در کشور جا بیندازد هم در دولت، هم در مجلس و هم میان مردم بررسیهای مختلفی انجام داد و به این نتیجه رسید که نیاز به یک ستاد فرهنگسازی در این رابطه وجود دارد. فرهنگسازی بهمعنای آن است که از پتانسیل موجود در جامعه برای ترویج و جاانداختن تفکر استارتاپی کمک گرفته شود. 7-6 سال پیش اگر مثلا در رسانهها هر کسی از هر جایی دیگر جا میماند او را به سرویس فناوری میفرستادند؛ چون بهنظرشان علم و فناوری مسئلهای فانتزی بود. الان اما دیگر شرایط تغییر کرده است. هر روز یک اتفاق جدید در این حوزه میافتد و دیگر هر کسی نمیتواند بدون تخصص لازم در این حوزه فعالیت کند. گفتمانسازی علم و فناوری از شخص مقاممعظمرهبری از سالیان پیش شروع شد و حالا دیگر فراگیر شده است. همین موضوع در ماجرای استارتاپها هم بود. قانون حمایت و تاسیس شرکتهای دانشبنیان مربوط به سال ۸۹ است اما نخستین شرکتها در سال ۹۲ شکل گرفت و قانون اجرایی شد. این مسئله مستلزم این بود که در این حوزه کار فرهنگی شود تا اقتصاد دانشبنیان عملی شود. خانوادهها و رسانهها و حتی مجلس و دولت باید با این مسائل آشنا میشدند.
بهنظرتان تعامل خود بدنه دولت با استارتاپها طی سالهای اخیر بهتر شده است؟
تا 7-6 سال پیش نگاهی که به استارتاپها در ساختار سنتی وجود داشت چکشی بود. اکنون این فضا عوض شده است.
تا چند سال قبل نخستین جاهایی که درخواست فیلترینگ استارتاپها را میدادند خود نهادهای دولتی بودند؛ چون میگفتند رگولاتور ما هستیم اما معاون علم و فناوری و وزرای مرتبط در دولت کمیتهای را در دولت تشکیل دادند و نهادهای دولتی را ملزم کردند تا هر کسی از استارتاپها میخواهد شکایت کند اول مسئله خود را به این کمیته ارجاع دهد. به همینخاطر معاونت علمی در کنار فعالیتهای خود شروع به برگزاری جشنواره و همایشهایی مثل ایرانساخت برای توسعه این فرهنگ کرد. سابق بر این برنامه۹۰ برای ورزش و ۷ مثلا برای سینما بود. اکنون اما شبکههای مختلف درباره حوزه استارتاپی برنامهسازی میکنند. دیگر ائمهجمعه و نمایندگان مجلس هم در این ماجرا ورود کردهاند.
در گذشته همه بانکها با بهوجود آمدن فینتکها (استارتاپهای حوزه بانکداری) مخالفت میکردند اما حالا دیگر اکثر بانکهای مهم دیگر میدانند نباید شعبه اضافه کنند و باید به جایش روی فینتکها سرمایهگذاری کنند. این تغییر نگاه در همه وجوه زندگی ما صورت گرفته یا میگیرد. در بعضی موارد مثل خدمات اینترنتی اکنون برای مردم ملموستر است اما در آینده در حوزههای دیگر هم اهمیت استارتاپها برایشان مشخص میشود.
برای گروهی از مردم وقتی صحبت از استارتاپ میشود بلافاصله حوزه خدمات مثل تاکسیهای اینترنتی یا سفارش غذا تداعی میشود. میتوانید مثالی از حوزههای جدید فعالیت استارتاپها که تلاش برای رشد آنها صورت گرفته بزنید؟
نمونهاش حوزه پهپادهای غیرنظامی است. استارتاپهایی که اکنون در حوزه پهپادهای تجاری یا غیرنظامی در حال بهوجود آمدن در ایران هستند یک نمونه خوب بهحساب میآیند. بازار پهپادهای تجاری در دنیا نزدیک ۱۲۷میلیارد دلار گردش مالی دارد. ما 5/4میلیون دانشجو داریم که بخشی از آنها در حوزه هواوفضا فعالیت میکنند. همه آنها نمیتوانند در بخشهای پدافندی و نظامی فعال شوند و بخشی از آنها میتوانند از دانش خود در فضای غیرنظامی استفاده کنند. اکنون در کشور میتوانیم در حوزه حملونقل، امنیت شخصی، ترافیک، هواشناسی، کشاورزی و توزیع محصول از این پهپادها استفاده کنیم. شاید باز هم مثل گذشته اکنون هم گروهی به این حرفها بخندند اما این واقعیت آینده است.
یعنی گسترش استارتاپهای حوزه هواوفضا در دستور کار قرا گرفته است؟
ما در حوزه هوایی و فضایی و همچنین پهپادهای تجاری یک کلونی ایجاد کردهایم که شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها در آن رشد کنند. همین حالا حدود 70-60 استارتاپ هستند که محصول قابل ارائه در این حوزه دارند. هم از نظر نیروی انسانی در این حوزه خیلی قدرتمند هستیم و هم خیلی در این رابطه از دنیا عقب نیستیم. فکر میکنم در آینده نزدیک ایران یکی از کشورهایی خواهد بود که در این زمینه عرضاندام خواهد کرد. نخستین مرکز نوآوری پهپادهای تجاری سال گذشته رونمایی شد و امروز استارتاپهای خوبی در این حوزه داریم و در این زمینه به صادرات هم دست پیدا کردیم. میتوانیم بگوییم اکوسیستم استارتاپیایران در خاورمیانه اکنون بالاتر از سیلیکونولی است.
تقابل کسبوکارهای سنتی و کسبوکارهای نوپا در ایران زبانزد است. از تاکسیهای اینترنتی گرفته تا حوزههای دیگر. برای این شرکتها یا بنگاههای سنتی توصیهای دارید؟
باید به این کسبوکارها بگوییم سرعت فناوری بسیار بیشتر از تصورشان است. بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور که ما به آنها پیشگامان میگوییم برای باقی ماندن ناچارند روی استارتاپها سرمایهگذاری کنند. جوانها به واسطه دانش و جسارتشان حتما در مقابل سنتیها موفق خواهند بود. کسبوکارهای سنتی ما برای جلوگیری از شکست کاملشان باید روی آنها سرمایهگذاری کنند. باید بدانید که بنیانگذار یکی از استارتاپهای موفق فعلی کشور در حوزه نرمافزار چند سال قبل ایده خود را به یکی از اپراتورها پیشنهاد داده بود اما باورش نکردند. مدیر آن اپراتور میگفت این «یکالفبچه» چهکاری میتواند پیش ببرد؟ ما خودمان انجام میدهیم. تمام شد و این جوان خودش کارش را پیش برد و موفق هم شد. دوران کارمندی و نگاه صرفا استخدام برای شغل دیگر تقریبا تمامشده است. خانوادهها باید به فکر اجرای استارتاپهای خودشان باشند. استارتاپ حول نیاز بهوجود میآید و با پشتکار به موفقیت میرسد. بله، احتمال شکست در استارتاپها زیاد است اما وقتی کسی در این مسیر افتاد با پشتکارش سرانجام موفق میشود.
در حوزه هوایی و فضایی و همچنین پهپادهای تجاری یک کلونی ایجاد کردهایم که شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها در آن رشد کنند. همین حالا حدود 70-60 استارتاپ هستند که محصول قابل ارائه در این حوزه دارند. هم از نظر نیروی انسانی در این حوزه خیلی قدرتمند هستیم و هم خیلی در این رابطه از دنیا عقب نیستیم