نام گروه ما «مافیا» است که از حرفهای اول اسمهایمانمتینروپایی، احمدپسته، فرزادکرگدن، یاورنردبون و اردلانخان،یعنی خودم ساخته شده است. این یادداشتها، روزنگاریهای من است از ماجراهای من و گروه مافیا که در روزهای قرنطینه در دفتر خاطراتم مینویسم؛ باشد که بماند به یادگار برای آیندگان!
همیشه هم سربهزیر بودن خوب نیست! بله درست خواندید، یکوقتهایی لازم است آدم سربههوا باشد و در شهر که راه میرود به نقاشیها، مجسمهها و نشانههای هنری نصبشده در نقاط گوناگون شهر دقت کند و از دیدنشان لذت ببرد.
اول، دوست داریم از زندگی حرف بزنیم. دوچرخه زندگیاندیش است؛ اما خبرهای بد را نمیتوانیم فراموش کنیم! هفتهای که گذشت بهخاطر عید سعید فطر، پنجشنبه تعطیل رسمی بود و هفتهنامهی دوچرخه منتشر نشد؛
من چشم میگذارم و تو پنهان میشوی. کار هرروزم همین است که پس از بیداری اول به دنیا سلام کنم و بعد برای شروع روزِ تازهام، برای شروع این بازی، چشم بگذارم.
سال تحصیلی مجازی رو به پایان است و ما به شیوههای گوناگونی درس خواندیم و امتحان میدهیم؛ اما در نهایت ملاک سنجش سواد ما نمرهی کارنامه است و همهی اینها تقصیر کووید 19 است.
سال گذشته، بیماری کرونا خیلی از برنامههای سالیانهمان را عقب انداخت. یکی از این برنامهها، جشنوارهی جهانی فیلم فجر بود که عادت داشتیم در حوالی اردیبهشت در تهران، میزبان فیلمهایی دیدنی از سراسر جهان باشیم.
میگوید ویژگیهای بسیاری از شخصیت و تجربههای شخصی خودش را در قهرمان فیلمش قرار داده است و خوشحال است توانسته برای اولینبار به پدیدهی «یتیم اروپایی» در سینما بپردازد.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .