دوزاری! همیشه اینطور نبود که فحش باشد. همین دوزاریها زمانی نه چندان دور- همان سالهای دهه 60 که حدس میزنی- برای خودشان شخصیتی داشتند. همه دربهدرِ دوزاریها بودند. حالا یادم نیست هر دهتایشان را یکسری میکردند.
یکی از تصاویر آشنای ملودرامهای ایرانی چهره درشت بازیگر مرد یا زنی بود که بعد از پایان مکالمهاش خیره به گوشی تلفن نگاه میکرد. برای رساندن مفهوم بهت و حیرت، سالها بازیگران سینمای ایران به شکلی مضحک به گوشی تلفن نگاه میکردند.
بعضی وقتها موقع گرفتن شمارهتلفن خیلی گیج میزنم. شماره را درست نمیگیرم و مجبور میشوم دوباره شماره را بگیرم اما شماره او را همیشه با دقت میگیرم طوری که انگار حسابدار کارخانه شیشهسازیام.
عضیها میگویند که کار گراهام بل بود، بعضیهای دیگر هم میگویند خیر، کار یک بنده خدای دیگری بوده که فرصت نکرده آن را ثبت اختراع کند و همهچیز به اسم گراهام تمام شد. هر چه که باشد، تلفن پا گرفت. از آنجایی که هر ابزاری، تغییرات فرهنگی خاص خودش را هم در سبک زندگی آدمها ایجاد میکند.