25
چهار شنبه 24 آذر 1400
شماره 8388
سپید و سیاه 1
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم
دوچرخه‌سواری‌اش تحسین و شگفتی همگان را در پی دارد. حادثه‌ای در کودکی منجر به آسیب جدی به زانوی چپش شد و ۲۰ سال از عمرش را با زانویی گذراند که خم نمی‌شد، ولی هیچ‌وقت تسلیم نشد.
اسمش را بهشت گذاشته‌اند؛ خانه‌ای با درختان سرسبز و حیاطی بزرگ که جان می‌دهد برای قدم زدن و نفس تازه کردن.
اعضای قرارگاه جهادی و محرومیت‌زدایی جنوب غرب تهران از هر قشر و با هر تفکری برای کمک به نیازمندان پای کارآمده‌اند

رسم‌شان گمنامی، مرام‌شان مردمداری

«از شکل و شمایل‌شان خوشم نمی‌آمد و حتی بعضی را قبول هم نداشتم، اما به نظرم‌کاری که برای نیازمندان انجام می‌دهند بسیار ارزشمند است و برای همین جزئی از این گروه شدم و در این راه با آنها همکاری می‌کنم.»
مهربانی به سبک فلاح اوشاخلاری

مهربانی به سبک فلاح اوشاخلاری

نمِ بارانی اندک، خیابان‌های کم‌عرض و باریک محله فلاح را مانند سایر محله‌های پایتخت در نخستین ساعات یکی از شب‌های پاییزی خیس کرده.
دوست دارم سفیر کبدی باشم
دوست دارم سفیر کبدی باشم
«زهرا کریمی» در نخستین حضورش در مسابقات آسیایی کبدی در جاکارتا در سال ۲۰۱۸ توانست طعم قهرمانی را بچشد.

یک مستأجر و سیزده هم‌خانه!

گونی زردرنگ روی شانه‌اش را هنوز بر زمین نگذاشته، در زهواره دررفته ۴۰سانتیمتری خانه انگار با صدای قدم‌هایش باز می‌شود و مرد خمیده بی‌محابا خود را داخل خانه‌ای می‌اندازد که به زور وسعتش به۲۰مترمربع می‌رسد.
PDF سپید و سیاه 1
کوتاه سپید و سیاه 1
قبل از اینکه ویلچرنشین شود یک جا آرام نمی‌نشست. کار، تفریح و گاهی فعالیت‌های خیرخواهانه همه اوقات شبانه‌روزش را پر می‌کرد.
هر کجا که باشی، آرزو‌داری زائر حرم امنش شوی، اما امام رضاع خود زائرانش را برمی‌گزیند و اگر زائر پای آمدن نداشته باشد، پرچم متبرکش را می‌فرستد تا زائرانش بر دیده بگذارند و آرام شوند.
۱۱ سال پیش به‌عنوان کودک ۶ ساله‌ای تیزهوش که قبل از ورود به مدرسه توانایی خواندن و نوشتن داشت، مهمان همشهری محله شده بود.