خانم جان عادت داشت تا صدای قل قل جوشیدن آب سماور درمیآمد از قوطی فلزی کنار بساط چای که روی آن نوشته بود: چای جهان، چند پیمانه چای خشک داخل قوری میریخت و سر سماور میگذاشت.
از میدان امام خمینیره که راهی پامنار میشویم، در دل خانههای قدیمی کوچهپسکوچهها که این روزها غبار فرسودگی بر چهرهشان نشسته، عمارت سلطان بیگم شجاعی خانه موزه بازار با گذشت یک قرن و نیم از عمرش با معماری اصیل ایرانی دوره قاجاری، یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.
همیشه روی قبر آقا جواد شاخه گلی هست!
سنگ قبر سادهای دارد. مثل یک شهروند معمولی درگوشهای از بهشت زهراس خفته است.