موبایلت را زمین بگذار...
دیگر گذشت آن روزگاری که اعضای خانواده دور کرسی جمع میشدند و گل میگفتند و گل میشنفتند. حالا گوشی تلفن همراه و فضای مجازی و اینترنت جای خیلی از معاشرتها و دید و بازدیدها را پر و اعضای خانواده را روزبهروز از هم دورتر کرده است.
نمیدانم چرا هرچه سنم بالاتر میرود، فیلسوفتر میشوم. نه اینکه تصور کنید آدم چیزبلدی هستم، همینطوری مینشینم و توی مترو و اتوبوس مدام به کلیات فکر میکنم. فلسفه هم که میدانید، چیز عجیب و غریبی نیست که فقط بروید در دانشگاهها و سطوح بالا و میان متنهای سخت و دیریاب بخواهید یادش بگیرید.
شما بگو درخت خشکیده بود و دستانی هنرمند از آن تندیس ساخته است من اما میگویم یکی که خسته بود، یکی که تنها بود و یک دنیا درد آوار شده بود بر سرش، در گرگ و میش بامدادی سرد یا اواسط شبی مهآلود، راه افتاده و هی کوچه پشت کوچه و خیابان پشت خیابان، زمین خدا را گز کرده است.