در ابتدای کتابچهای که سال ۲۰۱۴ مرکز پیشگیری و مدیریت بیماریهای دپارتمان خدمات انسانی و سلامت ایالات متحده آمریکا درمورد تعامل با رسانهها در زمانه بحران منتشر کرده، 3جمله بسیار کوتاه و روشن آمده: «اولین باشید، حقیقتگو باشید، معتبر باشید». این احتمالا جانمایه تمام آن چیزیاست که ساختار حاکمیتی مدیریت بحران باید ضمن مواجهه رسانهای با کروناویروس، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، کشتهشدگان حوادث آبانماه یا هر موضوع مرتبط با امنیت جانی و روانی شهروندان بهخاطر داشته باشد.
بدون رسانه رخدادها به پایان نمیرسد
عصر جمعه بود که اینسو و آنسو شایعه متوقف نگاه داشتن صفحات نخست روزنامههای اصلی کشور برای انتشار یک بیانیه مهم به گوش رسید اما روزنامهها باز هم با تیتر یکهای همیشگی منتشر شدند؛ چند ساعت بعد، بیانیه ستادکل نیروهای مسلح روی خروجی خبرگزاریها بود؛ بیانیهای که شاید قطعه نهایی از پازل بزرگ پنهانکاری بهنظر میرسید، ولی درواقع چیزی نبود جز آخرین نت غمانگیز نوازندهای که در ضربآهنگ تند سردرگمی گرفتار شده و هیچ برنامه روشنی نیز برای خروج از گرداب آواهای ناخواسته نداشت.
در سده بیستویکم که سرنوشت واقعیات را انعکاس آنها در افکار عمومی معلوم میکند، میتوان گفت هر اتفاقی در وهله نخست یک رخداد رسانهای محسوب میشود و باید با این نگاه برای آن برنامهریزی کرد. ماجرای عدمشفافیت تعداد کشتهشدگان حوادث آبانماه را نیز بر همین مبنا میتوان مورد بازبینی قرار داد و بهسادگی به این نتیجه رسید که تا وقتی حاکمیت برای وجه رسانهای رخدادها رسمیتی قائل نباشد، هیچ وضعیت ناخوشایندی به پایان نخواهد رسید. به رسمیت نشناختن رسانهها و مواجهه رسانهای توسط حاکمیت تا امروز درمورد رخدادهای مختلف تبعات ناخوشایند بسیاری بهوجود آورده و موجب تشدید عوارض شده است.
با وجود این، امیدواریم رویه یادشده برای مورد کروناویروس صدق نکند و این مستلزم آن است که به پیشنهادهای طرحشده در این متن توجه شود؛ چون در غیر اینصورت ماجرا میتواند به یک بحران ملی تمامعیار بدل شود؛ یک بحران ملی که تمام نهادهای حاکمیتی بهنوبه و سهم خود جزوبردارهای مؤثر در آن خواهند بود.
تعهدات رسانه به اجتماع را جدی بگیرید
کروناویروس را نهتنها میتوان که باید علاوه بر یک موضوع مرتبط با حوزه سلامت و پزشکی، پدیدهای ذیل امر رسانه نیز دانست؛ چراکه یک اپیدمی با نرخ فراگیری قابلتوجه است. یک اپیدمی در سال۲۰۲۰ میلادی حضور خود را در کشوری نشان داده که رسانههایش عمیقا از فقدان مرجعیت رنج میبرند. این یعنی اگر ساختار حاکمیتی مدیریت بحران میخواهد امر اطلاعرسانی را بهطور کامل نبازد، چارهای جز در پیش گرفتن یک رویه جدید استاندارد و مشخص ندارد. حال پیش از طرح پیشنهادهای عملیاتی، مجموعهای از بدیهیات را با کمک کتابچه راهنمای تعامل با رسانهها که سال۲۰۱۴ توسط مرکز پیشگیری و مدیریت بیماریهای دپارتمان خدمات انسانی و سلامت ایالات متحده آمریکا منتشر شد، مرور میکنیم:
الف. بحرانها خود رخدادهای رسانهای به شمار میروند و سازمانهای حاکمیتی دخیل در امر مدیریت بحران گزینهای جز درک این واقعیت ندارند که دیگر نمیشود موضوعات را با بلندگوی دستی اطلاعرسانی کرد و رسانهها بهویژه در فقره مواجهه با یک اپیدمی نقش فوقالعاده مهمی دارند. این طبیعی است که مسئولان امر مدیریت بحران، رسانه و دستاندرکاران آن را مزاحم بدانند اما واقعیت این است که هیچکدام از اقدامات سختافزاری برای مدیریت بحران بدون عملکرد سالم وجه اطلاعرسانی و رسانهای، کارکرد نخواهند داشت.
ب. روزنامهنگاران و خبرنگاران وظیفه دارند اطلاعاتی را منتشر کنند که خود آن را «صادقانه» و «بیطرفانه» میدانند و از سوی دیگر مسئولان اغلب میپندارند خبرنگاران باید اطلاعاتی را منتشر کنند که در راستای اهداف و رویکردهای ساختار حاکمیتی مدیریت بحران است؛ از همین رو یادآوری این نکته ضروری است که رسانه یکی از اعضای ساختار حاکمیت نیست، واجد اهداف و رویکردهای خود است و در جامعه آزاد تعهدهای مشخص دیگری به جامعه دارد. ساختار حاکمیتی مدیریت بحران باید نقش و جایگاه رسانه را درک کرده و انتظارات خود را در یک رابطه دوطرفه و تعاملی تعریف کند.
ج. فهم این واقعیت حیاتی است که گزارشگران، خبرنگاران و روزنامهنگاران هیچ خبر و تیتری را نمیپذیرند؛ مگر آنکه بتوانند درباره آن پرسشگری کنند. درنهایت نیز خود تصمیم میگیرند که اطلاعات تأمینشده توسط ساختار حاکمیتی مدیریت بحران را به چه شکل در اختیار مخاطبان خود قرار دهند. با خبرنگاران نباید بهمثابه کارمندان ادارات دولتی برخورد کرد. به اهالی رسانه «پیشنهاد دهید؛ دیکته نکنید».
د. ممکن است ساختار حاکمیتی مدیریت بحران این انتظار را از گزارشگران و خبرنگاران داشته باشد که صرفا اخبار مثبت را پوشش دهند اما رسانه نیز متعهد است تا واقعیت را بیطرفانه و صرفنظر از همراستا بودن یا نبودن با استنباط حاکمیت از وضعیت منتشر کند.
گامهای عملیاتی مشخص هستند
اخبار ابتلا و مرگ چند نفر از هموطنانمان بر اثر کروناویروس بهطور ناقص در پلتفرمهای مختلف در حال گسترش است و از آنجا که واجد حداقلهای یک خبر استاندار نیست، اغلب در سطح شایعه میماند و کارکرد اطلاعرسانی پیدا نمیکند؛ درنتیجه بهجای آگاهی مردم، بر اضطراب و هیجانشان میافزاید. برای دستیابی به یک ساختار اطلاعرسانی منظم با کارکرد مثبت که منجر به ترومای جمعی نشود، برداشتن چند گام عملیاتی از سوی حاکمیت ضروری است.
1ـ تشکیل ستاد رسانهای بحران
این ستاد متشکل از روزنامهنگاران و برنامهسازان حرفهای حوزه بحران است که ۳مأموریت اصلی تولید اخبار خام دقیق، برقراری ارتباط میان رسانهها و مسئولان حاکمیتی و تولید بستههای اطلاعرسانی و آموزشی برای انتشار مستمر در تلویزیون ملی را دنبال میکنند. منظور از اخبار خام همان چیزی است که این روزها فقدان آن بهشدت حس میشود: اطلاعات سریع، سالم و دقیق از تعداد مبتلایان، شکل ابتلای آنها و اقدامات در حال انجام برای مدیریت بحران. از سوی دیگر ضرورت برقراری ارتباط سریع میان اهالی رسانه و مسئولان ملی و محلی مرتبط با بحران یک کارویژه بهشمار میرود؛ چون از این طریق است که دسترسی خبرنگاران و گزارشگران به منابع رسمی و اطلاعات صادقانه و قابلارجاع تضمین میشود.
2ـ برداشتن حجاب امنیتی
هیچچیز، مطلقا هیچچیز نمیتواند دربرابر موج تولید شایعات قد علم کند؛ مگر دسترسی سریع و رسمی به اطلاعات دقیق و روشن. شیوع یک بیماری مثل کروناویروس موضوعی است که تمام شهروندان کشور را تبدیل به ذینفعان مستقیم خود میکند و همه در آن شریک هستند؛ نیرویی را که معمولا صرف چیدن دیوار امنیتی و حفاظتی حول موضوعات اینچنینی میشود، باید بهشکل سازمانیافته در راستای یکپارچهسازی اطلاعات و شفافسازی رویههای اطلاعرسانی هزینه کرد. اگر ساختار حاکمیتی مدیریت بحران خود به استقبال اطلاعرسانی سریع و صادقانه درباره کروناویروس برود، دیگر نیازی نیست تا بهطور روزانه انرژی قابلتوجهی را صرف تکذیب شایعات کند. شایعات در نبود واقعیات است که فرصت رشد پیدا میکند.
3ـ بسیج رسانه ملی
یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما در دورههای ابتلا به یک عارضه ملی مشترک، بیتوجهی عامدانه صداوسیما به واقعیات جاری روزمره است. رسانه ملی در مورد خاص کروناویروس باید رویهای را در پیش گیرد که منجر به بازگشت ضربتی مرجعیت به فضای رسانهای داخلی شود. با بیتوجهی به آنچه در لحظه ذهن مردم را درگیر کرده، هیچ مشکلی حل نمیشود. یکی از مهمترین گامهای عملیاتی لازم در این شرایط آن است که صداوسیما خود یکی از متولیان پوشش زنده وقایع مرتبط با موضوع باشد و با سرعت و صداقت در پوشش اخبار و فرایندها، به عصبیت و اضطراب جمعی مردم احترام بگذارد. از سوی دیگر اطلاعرسانی و آموزش جمعی درباره رفتارهای بهداشتی و مراقبتی تنها درصورتی ممکن میشود که صداوسیمای جمهوری اسلامی بهشکلی متعهدانه برای مدیریت بحران بسیج شود.
4ـ سخنگویی فعال ستاد بحران
درک و استنباط مردم و حتی رسانهها از موضوع مدیریت بحران باید منتهی به یک فرد باشد که علاوه بر نقطه پاسخگویی، واجد رسمیت نیز است. آنچه در موضوع حادثه پلاسکو بهطور اتفاقی رخ داد و یک فرد تبدیل به نماد اطلاعرسانی درباره ماجرا شد، باید بهشکل سازمانیافته و سامانیافته و براساس قواعد برای مورد کروناویروس بهوجود آید. سخنگوی ستاد بحران با حضور مستمر و زنده خود دربرابر دوربینهای رسانهها، علاوه بر انجام مأموریت خطیر تأمین اطلاعات دستاول و دقیق، این حس را نیز به مردم منتقل میکند که یک فرد در بالاترین سطوح حاکمیت بهطور مشخص وظیفه پیگیری دغدغههای ایشان را دارد و همیشه هست و خواهد بود تا زمانی که بحران بهطور کامل رفع شود. مرکز پیشگیری و مدیریت بیماریهای دپارتمان خدمات انسانی و سلامت آمریکا، یک سخنگوی ایدهآل ستاد بحران را واجد خصایص بارز «همدردی، مشروعیت، صلاحیت، صراحت، تعهد و مسئولیتپذیری» میداند و بر این نکات تأکید میکند:
الف. سخنگوی ستاد بحران به محض وقوع رخداد باید در رسانهها حضور مستمر داشته باشد و «دیده شود».
ب. سخنگوی ستاد بحران باید بهطور شفاف توضیح دهد که چه افراد و سازمانهایی متولی کدام قسمتهای فرایند مدیریت بحران هستند.
ج. سخنگوی ستاد بحران باید همدردی صادقانه ساختار مدیریت بحران با داغدیدگان و آسیبدیدگان را بهطور مستمر یادآور شود.
د. سخنگوی ستاد بحران باید شفاف باشد و صرفا اطلاعات دقیق را ارائه کند و همچنین مستمرا یادآور شود که چه چیزهایی را درباره بحران میدانیم و چه چیزهایی را هنوز نمیدانیم.
هـ . سخنگوی ستاد بحران تحت هر شرایط باید از ابراز نظرات شخصی و طرح حدس و گمان بپرهیزد و قولی ندهد که بعدا خلاف آن ثابت شود.
و. سخنگوی ستاد بحران باید نیازهای اصلی رسانهها را درک کند، در دسترس گزارشگران و خبرنگاران باشد و بهطور منظم اخبار را بهروز نگاه دارد.
ز. سخنگوی ستاد بحران باید نماد ارائه یک پیام واحد از سوی ساختار حاکمیتی مدیریت بحران باشد.
اصالت با سرعت نیست
در این بین اما رفتار درست ساختارهای حاکمیتی در امر رسانه در بهترین حالت میتواند صرفا بستری را برای عملکرد سازنده خود رسانهها فراهم کند؛ پس از آن دیگر کار رسانههاست که بتوانند به مأموریت خود عمل کنند. رویکرد درست برای گزارشگران و خبرنگاران در زمانه بحران روشن است؛ چون ابتلای جمعی به یک اضطراب مشترک ایجاب میکند که کدهای حرفهای روزنامهنگاری سازگار با شرایط تغییر کنند؛ بهعنوان مثال اگر وظیفه اصلی روزنامهنگار در حالت عادی گزارش واقعیت به مخاطب از تمام ابعاد است، شرایط بحران میطلبد تا گزارشگر و خبرنگار علاوه بر التزام مستمر به حقیقت، حفظ امید و استمرار جریان زندگی را نیز بهطور مشخص جزو وظایف خود بداند و بهواسطه آسیبپذیری بیشتر اقشار مختلف مردم، بیآنکه احساساتی شود، به نگاه انسانی خود فرصت بروز دهد. بهتر است همکاران ما در شرایط بحرانی به این توصیهها عمل کنند:
1ـ اصالت با صحت اخبار است
ماهیت شتابزده و هیجانآلود شرایط بحرانی بهراحتی میتواند رسانهها را گرفتار کورس انتشار سریعتر اخبار کند؛ به این معنی که بهمحض شنیدن نخستین شایعه صرفا بهخاطر نخستین بودن، فرآیندهای حرفهای ضروری برای راستیآزمایی را پشت سر نگذارند و اخبار ناسالم تولید کنند. این کلیشهایترین و رایجترین اشتباهی است که همکاران ما را دچار خود میکند؛ آلوده شدن به هیجان جمعی درحالیکه وظیفه خبرنگار، پرهیز هوشیارانه از شتابزدگیاست.
2ـ برای یافتن منابع رسمی تلاش کنید
یک منبع خبری رسمی و پایدار که تبعات اطلاعات خود را میپذیرد، بسیار بهتر از یک خبر جذاب و جنجالی است. بهجای تلاش برای یافتن اخبار جالب و جذاب، بهدنبال منابع رسمی و پاسخگویی باشید که از نظر سازمانی و اداری جایگاه قابلاستناد دارند.
فراموش نکنید بهرغم آنچه شاید بهنظر برسد، مردم عادی همیشه نمیتوانند منابع قابلتکیه برای تهیه گزارش باشند؛ چراکه اغلب فاقد نگاه همهجانبهاند و بهواسطه تأثیرپذیری فوقالعاده از شرایط، احساسات خود را در قضاوتهایشان دخیل میکنند. این بهمعنای رجوع نکردن به روایتهای محلی و میدانی نیست؛ بلکه هر روایت محلی را باید با نقلقولهای تخصصی و فنی مشایعت کرد.
3ـ فاصله خود را با ساختار حاکمیتی حفظ کنید
وظیفه شما در موقعیت بحران بهعنوان یک گزارشگر یا خبرنگار مشخص است: روایت واقعیت از تمام جوانب در جهت تسهیل شرایط زندگی ذینفعان و آسیبدیدگان؛ از همین رو منافع شما درنهایت ماهیتا با رویکردها و منافع ساختارهای حاکمیتی منطبق نخواهد بود. بهخاطر داشته باشید که دسترسی سریع به اخبار به بهای زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی حرفهای و همراستا شدن با انگیزههای سازمانی حاکمیتی، نمیارزد و شما را از وظیفه اصلیتان دور خواهد کرد.
4ـ زندگی ادامه دارد
خطیرترین شرایط و غمانگیزترین رخدادها نیز بهمعنای پایان مسیر زندگی مردم نیست. اتفاقات ناخوشایند، کار شما را بهعنوان خبرنگار سختتر خواهد کرد؛ چراکه علاوه بر ضرورت پوشش رخدادها از همه جوانب، شما باید زندگی و الزامات آن را نیز از تمام مناظر روایت کنید. آسیبدیدگان و شهروندانی که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم تحتتأثیر شرایط بحرانی قرار گرفتهاند، به گزارشگران اعتماد میکنند و برای فراموش نکردن زندگی به آنها نیاز دارند. نباید اجازه دهید هیچ واقعیتی توسط نهادهای حاکمیتی پنهان بماند و نباید اجازه دهید امید به زندگی نیز در فرازونشیب اتفاقات گم شود.
خود را نجات دهیم
با گذشت چندماه از حوادث آبانماه و شفافیتی که هنوز درمورد تعداد کشتهشدگان وجود ندارد و با ضربه سنگینی که ۳روز اصرار بر نگفتن در موضوع هواپیمای اوکراینی به اعتماد مردم وارد کرد، حالا نوبت آن است که کروناویروس را نه «یک ماجرای دیگر» بلکه احتمالا آخرین فرصت برای صادق بودن بدانیم؛ فرصتی برای نجات اعتماد مردم بهخودمان که منتظرش نبودیم اما رخ داد؛ فرصت ناگزیری که دوست نداشتیم دست دهد، ولی حالا یک واقعیت است و محکومیم به پذیرفتن آن.
روزنامهنگاران و خبرنگاران وظیفه دارند اطلاعاتی را منتشر کنند که خود آن را «صادقانه» و «بیطرفانه» میدانند
کرونا ویروس: فرصت ناگزیر حقیقتگویی
بسته پیشنهادی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران برای رفتار رسانهای در روزهای بحران
در همینه زمینه :