• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
چهار شنبه 18 دی 1398
کد مطلب : 92279
+
-

نقشه عروس و خواهرشوهر برای سرقت از مرد عتیقه‌فروش

نقشه عروس و خواهرشوهر برای سرقت از مرد عتیقه‌فروش


زن جوانی برای اینکه در میان دوستان و بستگانش خودی نشان بدهد عروسی مجللی گرفت، اما زیر بار قرض و بدهی رفت و همین باعث شد تا سر از دنیای سارقان دربیاورد. این تازه‌ عروس با خواهرشوهرش همدست شد و به خانه مردی عتیقه‌فروش دستبرد زد.
به گزارش همشهری، چند روز قبل مردی 75ساله که پس از ماموریت کاری به خانه‌اش در شمال شرق تهران بازگشته بود متوجه شد که تمام اموال قیمتی‌اش به سرقت رفته است. او ماجرا را به پلیس خبر داد و مدعی شد که ارزش اموال سرقت شده حدود 2میلیاردتومان است. این مرد به ماموران گفت:‌ سال‌هاست که در کار خرید و فروش عتیقه هستم و گاهی برای معامله به شهرهای مختلف سفر می‌کنم. این بار وقتی از سفر برگشتم متوجه شدم همه سکه‌های عتیقه داخل گاوصندوقم به همراه سکه‌های طلا، دلار و یورو که داشتم به سرقت رفته است. پس از ثبت اظهارات شاکی، مأموران به جست و جو در خانه پرداختند و دریافتند که سرقت از سوی یک آشنا رخ داده است، چرا که قفل در و پنجره‌ها سالم بود و سارق به راحتی با دراختیار داشتن کلید وارد خانه مرد عتیقه‌فروش شده بود. 
کارآگاهان در گام بعدی به بررسی دوربین‌های مداربسته‌ای که درآن محدوده بود پرداختند و متوجه شدند 2زن که چادر به سر داشتند و صورت‌های خود را با چادرشان پوشانده بودند وارد خانه مرد عتیقه‌فروش شده و  ساعتی بعد از خانه شاکی خارج شده‌اند. 
دستگیری
مرد عتیقه‌فروش وقتی تصویر 2زن را دید، ‌آنها را نشناخت اما گفت به‌تازگی زنی جوان به نام سارا را به‌عنوان نظافتچی استخدام کرده که هفته‌ای 2روز برای نظافت به خانه او می‌رفته است.  سارا به تازگی ازدواج کرده و نوعروس بود و کلید خانه شاکی را هم در اختیار داشت. با این سرنخ مأموران، سارا را با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت بازداشت کردند. او دربازجویی‌ها اعتراف کرد که با همدستی خواهرشوهرش دست به سرقت زده و همدستش نیز دستگیر شد و هردو برای انجام تحقیقات بیشتردر اختیار مأموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.


چشم و هم چشمی

عروس خانم که تنها 3‌ماه از مراسم عروسی‌اش می‌گذرد به تازگی 30ساله شده است. او می‌گوید: زندگی‌اش را فدای چشم و هم چشمی کرده و حالا به‌شدت پشیمان است.

با چه‌کسی چشم و هم چشمی داشتی؟
شوهرم در یک شرکت کار می‌کرد و درآمد خوبی نداشت. در زمانی که ما با هم آشنا شده بودیم، همه دخترهای فامیل عروسی‌های مجللی گرفتند و شوهران پولداری نصیبشان شد. برای همین از همان ابتدا وقتی مجید به خواستگاری‌ام آمد شرطم این بود که او هم باید برایم عروسی مجلل بگیرد. مجید هم چون عاشق من بود شرطم را پذیرفت. اما فکرش را نمی‌کردم که این موضوع کار دستم بدهد.چون ناچار شدیم برای اینکه عروسی خوبی بگیریم پول قرض کنیم. این روزها قیمت همه‌‌چیز نجومی شده است و ما ناچار شدیم برای یک عروسی لوکس حدود 200میلیون تومان خرج کنیم. به همین دلیل بدهی بالا آوردیم.
چه شد که نقشه سرقت کشیدید؟
اصلا به فکر سرقت نبودم. پس از ازدواج، شوهرم هرچه حقوق می‌گرفت خرج کرایه خانه می‌شد. برای پرداخت بدهی هایمان تصمیم گرفتم من هم سرکار بروم. در سایت دیوار می‌گشتم و به‌دنبال کاری مناسب بودم اما شرکت‌ها پول خوبی نمی‌دادند. در میان آگهی‌ها چشمم خورد به آگهی نظافتچی هفته‌ای 2روز. حقوقش به اندازه یک‌ماه کار در شرکت‌ها بود. به صاحب آگهی زنگ زدم. مردی عتیقه‌فروش بود که تنها زندگی می‌کرد. باید هفته‌ای 2روز می‌رفتم و پول خوبی می‌گرفتم. خوشبختانه موفق شدم اعتماد مرد عتیقه‌فروش را جلب کنم و او مرا استخدام کرد. نمی‌خواستم از اعتمادش سوءاستفاده کنم. واقعا می‌خواستم کار کنم اما وسوسه سراغم آمد. گاهی که در خانه او تنها بودم و چشمم به طلا، سکه‌های عتیقه و دلارهایش می‌افتاد، سعی می‌کردم وسوسه را از خود دور کنم اما طلبکارها مدام به شوهرم زنگ می‌زدند و پولشان را می‌خواستند. من هم موضوع را با خواهرشوهرم در میان گذاشتم و او هم حاضر شد با من همکاری کند تا مبادا در بین راه پشیمان شوم.
با اموال سرقتی چه کردی؟
بخشی از دلارها و سکه‌ها را فروختم و بدهی هایمان را پرداخت کردم اما مابقی در خانه‌ام کشف شد.
همسرت از این ماجرا خبر داشت؟
نه. اصلا. رازی بود بین من و خواهرشوهرم. به او گفتم که صاحبکارم به من وام داده است.
فکر نمی‌کردی لو بروی؟
نه. حتی یک درصد هم فکر نمی‌کردم لو برویم. مرد عتیقه‌فروش خیلی به من اعتماد داشت. پیش از این نقشه کشیده بودیم که او را بیهوش کنیم و دست به سرقت بزنیم، اما من ترسیدم.

این خبر را به اشتراک بگذارید