• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 14 دی 1398
کد مطلب : 91991
+
-

مرد عمل

نگاه
مرد عمل


حامد یزدانی ـ  مدیر فنی روزنامه همشهری

من که جای خود دارم، از دور و اطرافیانم هم کسی را نمی‌شناختم که اسمش را شنیده باشند. با حرف‌های مقامات غربی بود که نخستین بار شناختم‌اش؛ «کل خاورمیانه روی انگشت‌ کوچک قاسم سلیمانی می‌چرخد». از همانجا شروع شد؛ اینکه هر روز نامش را می‌شنیدم، عکس‌هایش در فضای مجازی پر شده بود و کم‌کم محبوبیت‌اش به قد و قواره شهدایی شد که یک عمر حسرت دیدن‌شان را داشتم. آن روز که با صدایی رسا اعلام کرد، تا چند‌ماه دیگر داعش را نمی‌بینیم، اشک در چشمانم حلقه زد؛ نمی‌دانم چرا اما یاد فرزندان شهدایی افتادم که چه روزها چشم‌انتظار، پشت در نشستند و پدران‌شان درزمان تولد کنارشان نبودند.
وقتی اعلام کرد که دیگر اثری از داعش نیست؛ به اندازه همه دنیا خوشحال بودم. نگاهم به پسر و دخترم افتاد و از ته دل خوشحال بودم که برای نسل‌های بعد از من، فرماندهانی هستند که هیچ صدای باطلی لرزه به دلشان نمی‌اندازد و مردانه پای دفاع از خاک و کشور و دینم هستند. مردانی که به دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه و دفاع از حرم امام رضا(ع) در ایران باور دارند و این را بلند، آنقدر بلند که همه دنیا بشنوند فریاد می‌زنند.
جمعه صبح را برای داغ همکار عزیزمان بیدار شده بودم که داغی بر داغ نشست؛ «سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی شهید شد». بی‌اختیار به بچه‌ها نگاه کردم، انگار پشتمان خالی شده بود، زیر لب گفتم «ای اهل حرم سید و سالار نیامد، میر و علمدار نیامد ». حاج‌قاسم برای من فراتر از یک فرمانده ارشد نظامی بود؛ حاج قاسم برای من یک الگو بود: مرد عمل. مردی که تکرارش در تاریخ سخت است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :