سردارِ جاودان
محمدرضا طالبینژاد ـ جامعهشناس
از همان لحظات اولیه بامداد دیروز که خبر شهادت سردار رشید و سرافراز، سرلشکر قاسم سلیمانی و همراهانش مخابره شد، موج عظیمی از غم، تاثر و انزجار از این ترور ددمنشانه نهتنها در ایران، بلکه فراتر از این مرز جغرافیایی ایجاد و درحال گسترش است. فضای مجازی، بهطور فراگیر، اخبار، گزارشها وعکسالعملهایی را در این خصوص منعکس ساخته. رسانههای داخلی و خارجی، اخبار آن را در صدر پوشش خبری خود قرار دادند، تصاویر پروفایلهای گروهها وکانالهای فعال در فضای مجازی تغییر یافته، خبرهایی از سیاه پوش شدن مساجد و حسینیههای کشور میرسد و نگرانی از اقدامات مقابله به مثل ایران در بین مقامات آمریکایی و برخی کشورهای دیگر، موج میزند و...
رمز و راز این همه واکنشهای زودهنگام و فراگیر به این حادثه تروریستی چیست؟ راز محبوبیت ملی و شهرت بینالمللی سردار شهید قاسم سلیمانی چیست؟ آیا فقط جنگاوری، دلیرمردی، رشادتها و یا مسئولیتهای نظامی ایشان، دلیل این محبوبیت است؟ پاسخگویی کامل و همهجانبه به این سؤالات، اولا در بضاعت قلم ناچیز بنده نیست، ثانیا مستلزم واکاوی کامل همه بزرگیها، عظمتها، خدمات و مجاهدتهای ارزنده این سردار بیهمتاست که شاید بنا برقاعده جاری روزگار، عمق عظمتش و قدرش، بعد از فقدان او هویدا شود. علی ایحال میتوان به گوشههایی از این رمز و راز اشاراتی هرچند ناقص و ناکافی کرد: اخلاص در عمل، از برجستگیهای بارز سردار قاسم سلیمانی بود، او هیچگاه ولع دیده شدن از لنز دوربینها و صفحات رسانهها را نداشت. ساده زیستی در زندگی، رفت وآمدها و معاشرتهایش، باوجود محدودیتها و معذوراتی که معمولا به لحاظ امنیتی و حفاظتی، لاجرم وجود دارد، زبانزد بود. عشق به خدمت و مجاهدت صادقانه و خالصانه، در طول 4دهه و بهخصوص بخشی از آن در خارج مرزها و دور از آلاف و الوف دنیوی و دور از خانواده، در او موج میزد. او هیچگاه خود را در حلقههای تنگ سیاسیکاری و جناحبازیها، قرار نداد.
از او سخنی و رفتاری که بوی سوءاستفاده از شهرت و محبوبیت کمنظیرش در راه مطامع و منافع فردی اقتصادی، سیاسی و جناحی دهد شنیده و دیده نشد. بیسبب نیست که همه جناحهای سیاسی کشور به او ارادت داشته و دارند. او عاشق خدا بود و تشنه شهادت در راهش، نه عاشق و بنده قدرت و شهرت. او عاشق و سرسپرده اهلبیت بود، عاشق و پیرو واقعی رهبری بود، نه یکقدم جلوتر، نه یک قدم عقبتر. او عاشق ایران و ایرانی بود. در عین سادهزیستی خلوص و شجاعت، اهل تدبیر، درایت و هوشمندی بود، با راهبریهای شجاعانه و عالمانه او بود که داعش زمینگیر و به فنا رفت. قاسم سلیمانی، در عمق همه دلها جا داشت و دارد؛ مرد، زن، کوچک و بزرگ، کسبه و دانشگاهی و کارمند و نظامی و غیرنظامی، اصولگرا و اصلاح طلب و دریک کلام مرد حاکم بر قلوب بود و جاودانه خواهد بود. اگرچه میگویند که ما ایرانیها مرده پرستیم و قدر آدمها را بعد از رفتنشان میفهمیم اما برای قاسم سلیمانی اینگونه نبود، کما اینکه در تمام نظرسنجیها در زمان حیاتش هم محبوبترین بود. برای قاسم سلیمانی و وصفش، این قلم و امثال این نوشته، بسیار بیمقدار و ناچیز است. برای فقدانش به مانند ثلمهای بزرگ، متاثریم و به روح بلند پیوسته به ملکوت اعلایش سلام، صلوات و فاتحه میفرستیم.