![آسیبی که خشونت به روان میزند](/img/newspaper_pages/1398/09%20AZAR/10/rooye/new/2202.jpg)
آسیبی که خشونت به روان میزند
![آسیبی که خشونت به روان میزند](/img/newspaper_pages/1398/09%20AZAR/10/rooye/new/2202.jpg)
الهام فخاری ـ رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران
هنگامی که از خشونت سخن به میان میآید کمترکسی هست که روشن و روراست بگوید با خشونت مخالفتی ندارد یا موافق است، ولی در رفتار روزمره چه بسا افرادی به سادگی از خشونت بهره بگیرند یا به آن تن دهند. هنوز هم واژه خشونت تعبیرپذیر و گاهی به فرهنگوابسته است. آنچه در یک نظام اجتماعی رفتاری برخاسته از حفاظت تعبیر میشود در نظام جامعهای دیگر میتواند پایمال کردن حق فردی یا گروهی به شمار آید. با این همه در تعریف جهانی، امروزه نشانههای روشن و نمودهای رفتاری سرراست خشونت تعریف شدهاند.
همانگونه که حقوق اساسی افراد از هر نژاد و کشور، با هر سن و سال و از هر جنسیت به رسمیت شناخته میشود، د رمورد نمودهای خشونت کم و بیش تعریف مشترکی داریم؛ هرگونه آسیب و بازداری از روند رشد فرد یا گروه در همه بُعدها میتواند خشونت آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. خشونت نمودهای گوناگونی در پندار، گفتار، روش و رفتار و دستکاری کالبدی-بدنی دارد. رفتار یا پندار خشن همواره با توجیههایی ازجمله ضرورت حفاظت، بازدارندگی از خطر، بیشتر دانستن، مقصردانستن فرد یا گروه خشونتدیده بهدلیل تحریک و عصبانی کردن خشونتگر، منش و مرام مردانه یا اقتدار، همراه میشود تا عامل خشونت را از پیامدهایی مانند پاسخگویی، بازخواست، جبران یا تنبیه به دور نگه دارد. از سویی خشونت تنها به یک رفتار یا کنش در زمان یا مکان خاص محدود نمیشود. خشونت چرخهای پیشرونده را به راه میاندازد که هر دو سوی این رابطه ویرانگر را درگیرتر میکند. ضربهای روانی که خشونت وارد میکند پیش از همه بهخودباوری و خودکارآمدی فرد خشونتدیده آسیب میزند. روبهروشدن ناگهانی و غافلگیرانه با ناایمنی رابطه و تعامل با دیگران و محیط پیرامونی است که بر سر فرد آوار میشود و ساعتها یا روزها او را درگیر بازسازی رویداد و فرضیهها و چالش داوری درباره توان و تقصیر خود و دیگری میکند.
البته که برخی خشونتدیدگان در زمان طولانی یا در روندهای جامعهپذیری نسبت به رفتارهای خشونتآمیز حساسیت خود را از دست میدهند و به سازوکارهای دیگر و بهویژه به خشونتی علیه خود تن میدهند که نمود آن همکاری با خشونتگر در پایمال کردن حق و حریم او یا گروه و گرفتن امتیاز و پاداش ازجمله درامان ماندن از خشونتهای آینده است. در واقع فرد از سر ناتوانی و تحقیرشدگی علیه خود، که هم در دسترس است و هم مدعی ندارد، عمل میکند و خود را پیشاپیش قربانی ناتوانی خویشتن میسازد. خودش هم با خشونتگر همراستا میشود و این ژرفترین و تاریکترین همافزایی خشونتآمیز است که درواقع اثربخشی خشونت را تضمین کرده است. تداوم بیچارگی و درماندگی آموخته شده است که فرد و همه تواناییها و بالهای پروازش را به نابودی میکشاند.
در خشونتهای خانگی فرد (زن یا مرد) خشونتدیده خودباوری و خودکارآمدیاش در تعامل و ارتباط زناشویی و خانواده را بهتدریج از دست میدهد. مقصر دانستن فرد، سرزنش مداوم، گیج شدن درباره دلیل جرقه آغازین و ناآگاهی مردم از نمودهای خشونت خانگی و اجتماعی تداوم زنجیره خشونت را ممکن میسازد .خشونت دیگری/دیگران علیه فرد یا گروه میتواند از سوی فرد قربانی بهدلیل خودکمترپنداری و احساس ناتوانی و ناکارآمدی به برگرداندن خشم و خشونت به سوی خود برگشت یابد و در واقع در راستای برآوردن آرزو و خواست خشونتگر و فرد فرادست یا قدرتمند سرمایهگذاری کند. برای نمونه میتوان گفت زنانی که با شوهری خشونتگر همکاری میکنند و برای برآوردن خواستههای او که در تعارض با حقوق همسر و خانواده است همراه میشوند، نمونههایی از واگرایی خشونت به سوی خود و گونهای خودتنبیهی هستند. یکی از مسئلههای جامعه درگذار ناآگاهی جمعی از تعریف و نمودهای خشونت است.
در راستای حل این مسئله میتوان آموزش همگانی و آموزشهای رسانهای و سازمانی برای آگاهی همگان از تعریف و نمودهای خشونت، قوانین مبارزه با خشونت، پایگاههای پیشگیری، مددکاری و درمان خشونت و راههای بازداری سالم از خشونت چه خانگی و چه سازمانی یا اجتماعی را برشمرد. در خشونتهای خانگی یا سازمانی بسیاری افراد خشونتگر از نمودهای رفتاری که خشونت تلقی میشوند کمآگاه هستند و برخی بهدلیل نبودن سازوکارهای بازدارنده و تنبیهی رفتارهای خشن انجام میدهند. از سوی دیگر ناآگاهی افراد از حقوق فردی-اجتماعی، مصداقهای رفتار و گفتار خشن آنان را در معرض آسیب خشونت قرار میدهد. نکته مهم اینکه در خانواده، جامعه و سازمان باید سازوکار پیگیری و پیشگیری از خشونت بهعنوان رکن اساسی جدی گرفتهشود و ضمانت پیگیری و اجرایی برای تضمین حق افراد تعریف و اجرایی شدهباشد. خشونت همهجا حتی در اندیشه هر یک از ما و حتی نسبت به خودمان میتواند جریان یابد. برای پیشگیری و درمان خشونت همه باید حساس، آگاه و چارهاندیش باشیم.