اعتماد اجتماعی باید ترمیم شود
حسین ایمانی جاجرمی _ جامعه شناس
بی اعتمادی در هر کشوری باعث ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت میشود و اگر در جامعهای بین مردم و حاکمیت بیاعتمادی بهوجود بیاید بسیاری از سیاستها و برنامههایی که نیازمند همکاری و مشارکت مردم است قابل اجرا نخواهد بود.
در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و زمان جنگ ما شاهد بیشترین همراهی بین مردم و حاکمیت بودیم و مسئولان هر درخواستی از مردم داشتند، - از کمکهای مالی به جبههها گرفته تا حضور داوطلبانه در جنگ تحمیلی، صرفه جویی اقتصادی و... - مردم با میل و رغبت و گذشت و فداکاری آن را انجام میدادند ولی به مرور زمان متأسفانه این رابطه دچار آسیب شد. یکی از مسایل مهمی که مسئولان باید حتما متوجه آن باشند این است که مراقب باشند تا شکاف اجتماعی بین مردم و حاکمیت بیشتر نشود و هر چه زودتر در جهت ترمیم این جدایی تلاش کنند.
سرمایههای معنوی و مادی در یک جامعه بهطور کامل با یکدیگر در ارتباط هستند، زمانی که سرمایه اقتصادی کاهش پیدا میکند به موازات آن سرمایه اجتماعی نیز کاهش پیدا میکند چرا که سرمایهها در یک جامعه به یکدیگر وابسته و متصل هستند. پس زمانی که حاکمیت میخواهد تصمیم را بگیرد که تأثیرات آنی آن روی زندگی و معیشت مردم اثرگذار است بایدابتدا آسیب پذیرترین گروهها را شناسایی کرده و برایشان برنامههای جبرانی داشته باشد و با آنها گفتوگو کند. راهحل جلو بردن سیاستها و تصمیمات مهم در کشور ایجاد شوک در جامعه نیست چرا که با خسارتها و آسیبهای زیادی همراه میشود و جامعه را غافلگیر میکند، همانطور که درخصوص افزایش قیمت بنزین در روزهای اخیر شاهد آن بودیم. جامعه باید بتواند آینده را برای خود پیشبینی و ترسیم کند و در زندگی فردی این پیشبینی بسیار مهم است. چیزی که به ناامنی و ناامیدی دامن میزند و موجب دلسردی افراد میشود بیاطمینانی از آینده است. در حوزههای سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی هم داشتن افقهای زمانی و پیشبینی پذیری اهمیت زیادی دارد ولی زمانی که چنین سیاستهایی-گرانکردن یکباره بنزین بدون اطلاع قبلی- اجرا میشود پیامد آن ریزش اعتماد عمومی، مهاجرت افراد و سرمایهها، دلسردی مردم و...است. البته علت افزایش قیمت بنزین بدون مطلع کردن مردم از قبل بسته بودن حلقههای تصمیمگیری در حاکمیت است. چرا این حلقهها ممکن است اطلاعات و دانش تازه و نگاه متفاوت به مواضع و مشکلات نداشته باشند و یکباره تصمیم بگیرند تا مسئله مهمی مثل افزایش قیمت بنزین را بدون اطلاع مردم و اقناع آنها اعلام و اجرا کنند.
اگر مسئولان تصمیم دارند تا جامعه را غافلگیر نکنند و تبعاتی که این روزها شاهد آن بودیم دوباره در جامعه تکرار نشود؛ باید درخصوص مسایل مهمی که بهطور مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد مباحثه عمومی راه بیندازند. اگر جامعه احساس کند تصمیمی که اعلام شده درست است هیچ اعتراضی در مقابل آن انجام نمیدهد همانطور که در سیاستهای حفظ محیطزیست و بهبود کیفیت آموزش و توسعه حملونقل عمومی شاهد هستیم که هیچ فردی در جامعه با این سیاستها مخالفت نمیکند و حتی از حاکمیت نیز درخواست میکند که این سیاستها را اجرایی کند. پس اگر مسئلهای درست باشد و با جامعه نیز در میان گذاشته شود و توضیحات کافی به مردم داده شود، حاکمیت بهتر میتواند سیاستهای پیش روی خود را اجرایی کند. مردم باید احساس کنند که در توسعه و پیشرفت کشور مشارکت دارند و با آنها حرف زده میشود اینگونه است که شاهد شکلگیری فاصله بین مردم و حاکمیت نخواهیم بود. باید حلقههای تصمیمگیری بازتر شود و اجازه داده شود تا شهروندان امکان مشارکت در تصمیمگیری را در برنامههایی که روی زندگیشان اثر میگذارد داشته باشند در غیراین صورت شکاف بین حاکمیت و مردم روزبهروز بیشتر میشود و اعتماد عمومی بیش از امروز آسیب میبیند و گسست حاصل میشود.