رجال و حقوق اجتماعی زنان
اعظم طالقانی
اعظم طالقانی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال96 گفتاری را درباره مفهوم رجل سیاسی و جایگاه زنان در جمهوری اسلامی در اختیار همشهری قرار داد که به دلایلی در آن مقطع مجال انتشار پیدا نکرد. این گفتار پیشروی شماست.
سؤال این است که موقعیت زنان در جامعه ایران چگونه است؟ پیش از انقلاب عدهای از زنان که با حاکمیت وقت هماهنگ بودند از زندگی مطلوبی برخوردار بودند اما پس از انقلاب، ما شاهد فراز و نشیبهایی در موقعیت زنان بودیم که تا حدودی مرتبط با جایگاه جریانهای سیاسی بوده است. نکته مهم این است که نگاه حاکمیت نسبت به انسانی به نام زن، دقیق و حساب شده نیست. بهنظر میآید این نگرانی درباره زنان وجود دارد که اگر آنها رشد کنند و توانمند شوند، ممکن است موقعیت حاکمیت مردان را به تزلزل بکشانند؛ درحالیکه نه زنان و نه مردان بهتنهایی قادر به اداره جامعه نیستند و ایجاد آرامش و همبستگی در جامعه در گرو حضور زنان و مردان است. باید توجه کنیم در گذشته و در طول تاریخ هم، اگر مردان و بزرگمردانی در زندگی خود توفیقاتی داشتهاند، بخش عظیمی از این توفیقات، مرهون همراهی و همدلی زنان آنها بوده است. این موضوعی است که امکان نادیده گرفتن و انکار آن وجود ندارد. هماکنون هم این نسبت به موفقیتهای مردان و همراهی همسران آنها وجود دارد. بنده بسیار شاهد بودم که بسیاری از بانوان در فراز و نشیب زندگی همسرانشان، با آنها همراهی و فداکاری و از آنها حمایت کردند.
امروزه قدردانی از زنان با آن سبک سنتی نظیر استفاده از واژههایی مانند ضعیفه و... همخوانی ندارد. این قدردانیها حتی با استفاده از واژههای پرطمطراق هم همخوانی ندارد. مردان حاکم، حاضر نبوده و نیستند که اگر مثلا در یک زمینهای مردان از تدبیر امور، تواناییها و درایت و معلومات لازم بهره نداشتند، خودخواهی را کنار گذاشته و نقش زنانی را که از این تواناییها، درایات و معلومات برخوردار هستند، بپذیرند. اگر علما نقش زنان را بپذیرند، حق این است زنانی که در جامعه داریم و از تواناییهای لازم برای تدبیر امور برخوردار هستند، برگزیده شوند و در مصدر امور قرار بگیرند. اینکه زنان در اموری تخصص لازم را داشته باشند و اما به آنها اجازه داده نشود که در آن زمینهها ایفای نقش کنند، نزد خدا قابلقبول نیست. محروم کردن جامعه از تواناییهای زنان به هیچوجه قابل پذیرش نبوده و برخلاف عدالت است. بیعدالتی و اعمال تبعیض در حق زنان به شکلگیری یک جامعه غیرعادلانه منجر خواهد شد.
نگاه تبعیضآمیز و جنسیتی به زنان، لاجرم یک جریان مبارزه با تبعیض را شکل خواهد داد که این مبارزه در مواقعی ممکن است شرایط ناگواری را هم برای این مبارزان و هم جامعه رقم بزند و گاهی اوقات به سلب امنیت از آنها بینجامد. چنانکه قرآن میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّالله خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ» (آیه30 سوره نور) خطاب به مردان میگوید نگاههای خود را پاک کرده و دامن خود را حفظ کنید. آیه بعدی خطاب به زنان است که میفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن...» زنان هم باید نگاههای خود را پاک کنند و به طرف مقابل خود بهعنوان انسان شریفی که خدا خلق کرده است، نگاه کنند. متأسفانه در جامعه ما بهدلیل آموزههایی که ارائه میشود، نگاههای جنسیتی، شهوانی و مفسدهآمیز بسیار رشد کرده و تقویت شده است؛ یعنی به جای اینکه به اندیشه و تفکر و تواناییهای یک انسان توجه شود، جنسیت آنها (چه مرد و چه زن) مورد ارزیابی قرارمیگیرد.
این اشکال بزرگی است که متأسفانه در جامعه ما شاهد هستیم؛ بنابراین آنچه مهم است این است که این شکل نگاه به زن و مرد باید اصلاح شود. مسئله بعدی، بحث «رجال» است که اغلب در حذف زنان از مصادر سیاسی مورد استناد قرار میگیرد. براساس تحقیقاتی که در قرآن کردم، دریافتم که در ارتباط با رجال بیش از 15مورد اصطلاح وجود دارد که در مواردی بهمعنای مرد یا مردان بهکار رفته است اما در خیلی از موارد دیگر، به شخصیتها، نخبگان و کسانی که در جامعه از استعدادهای بهخصوصی برخوردار هستند، دلالت دارد. انتقاد من به این مسئله است که چرا عدهای از «الرجال» تفسیری ارائه میکنند که باعث سلب زنان از حقوق اجتماعی برابر با مردان میشود. پاسخ این عده اشاره به آیه شریفه: «الرجال قوامون علی النساء» است؛ درحالیکه در ادامه این آیه آمده است: «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ». این مسئله درواقع یک بحث خانوادگی است بهدلیل اینکه مردان به زنان نفقه میدهند و اداره اقتصادی خانواده بر عهده مردان است. اما اگر مدیریت اقتصادی خانواده بین زنان و مردان برابر باشد و زن و مرد هر دو شاغل باشند، تفسیر رایج از این آیه نمیتواند مورد استناد قرار بگیرد. باید توجه شود که امروزه حتی خانهداری یک شغل و فعالیت اقتصادی تلقی میشود. بر همین اساس است که چیزی بهعنوان «اجرتالمِثل» برای زنان درنظر گرفته شده است. این درواقع موید نقش زنان در خانواده و جامعه است. اما در بُعد اجتماعی، خداوند هیچگونه برتری برای مردان قائل نشده است؛ به همین جهت یک مرد فیزیکدان هیچ ارجحیتی بر یک زن فیزیکدان ندارد و باید براساس میزان دانش، تخصص و تواناییهای خود از حقوق برابر برخوردار باشد. در غیر این صورت عدالت در حق جامعه اجرا نشده است.