مطلب از این قرار است
روزگار سخت فرحبخش
سعید مروتی/روزنامهنگار
از آبان96 که «خالتور» با فروش قابلتوجهش خیلیها را غافلگیر کرد، تا تیرماه1398 که «ایکسلارج» شروع ضعیفی در گیشه داشته کمتر از 2 سال میگذرد. شکست محصول تازه پویافیلم را شاید بتوان نشانهای از تغییر ذائقه تماشاگر دانست؛ تماشاگری که دیگر به کمدیهای تیم دونفره حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی توجهی نشان نمیدهد و برای خندیدن در سینما سراغ گزینههایی چون «رحمان 1400» و «تگزاس2»میرود. نگاهی به کیفیت این فیلمها نشان میدهد ذائقه تماشاگر جای عوض شدن، احتمالا کمی بهروز شده است. پویافیلم بهعنوان یکی از مهمترین دفاتر تولید پس از انقلاب سالهاست رویهای ثابت در مورد فیلمهایش در پیش گرفته. نسخه مطلوب حاجحسین فرحبخش و شریکش علیخانی، بازسازی فیلمهای عامهپسند قبل از انقلاب بود. این نسخه گاهی جواب داده و گاهی هم با شکست مواجه شده است. در یک دهه اخیر که شکستها بیشتر از موفقیتها بوده، پویافیلم به سمت تولیدات ارزانتر رفته تا از فروش حداقلی زیان چندانی نبیند. برخی از کمدیهای پویافیلم در کمترین زمان ممکن مرحله فیلمبرداری را پشتسر گذاشتند و سرعت در تولید و حرفهایگری فرحبخش بهعنوان تهیهکنندهای در ژانر خودش که مناسبات تولید را خوب میشناسد به فیلمهای ارزانی منجر شده که معمولا گلیمشان را از آب بیرون کشیدهاند یا دستکم خیلی زیان ندادهاند. آنچه به مرور و در گذر ایام رخ داده به حاشیه رانده شدن تهیهکنندگان سنتی است؛ تهیهکنندگانی که روزگاری نبض گیشه را در دست داشتند؛ از برادران شایسته گرفته تا فرحبخش، علیخانی و برادران بانکی و داریوش بابائیان که در سطوح مختلف، تهیهکنندگان مهم بخش خصوصی بودند.
تغییر مناسبات تولید، پخش و سینماداری، این تهیهکنندگان را از متن به حاشیه راند. ورود سرمایههایی به سینما که منابع مشکوکی داشتند هم بر پیچیدگی داستان اضافه کرده است.حالا تازهنفسهای عرصه سرمایه و تولید، ستارهها را در اختیار خود دارند و تهیهکننده قدیمیای که همچنان میکوشد از دور خارج نشود فیلمهایش را با بازیگرانی درجه2 سریعتر و ارزانتر از سابق میسازد.
در دوران سیطره چهرههای بانفوذ و قدرتمندی که هم پخشکنندهاند، هم تولیدکننده و هم سینمادار، ظرفیت محدود اکران، میان بازیگران اصلی بازی گیشه تقسیم شده است؛ یک طرف چهرههایی ایستادهاند که سرمایه میآورند، بهترین سالنها را در اختیار دارند و در فیلمها پس از تولید شریک میشوند و در مقابل این طیف هم جریان متصل به رانتهای دولتی و مستحضر به حمایت نهادهای حاکمیتی حضور دارند. در این بازی پیچیده قدرت، حداکثر 20درصد تولیدات سالانه سینمای ایران میتوانند اکران مناسبی را تجربه کنند و بقیه عملا حکم سیاهیلشکر را دارند. طیفی با نهاد قدرتمندی که سالنهای پرتعداد در شهرستانها در اختیار دارد بسته، در طیف مقابل یکی به پردیس پرمخاطبش در پایتخت مینازد و در این جریان سرمایهگذار تازهنفس هم داریم که به یمن سرمایهای که پای فیلمها ریخته یک گروه سینمایی را از ابتدای سال و به شکل اختصاصی در اختیار گرفته. چنین شرایطی کار را برای دفاتری چون پویافیلم سختتر از گذشته کرده که همین 3سال پیش «آسوپاس»اش بدون در اختیار داشتن سینماهای حوزه هنری (که معنیاش از دست دادن اکران شهرستان است) فروش قابل قبولی داشت و یک سال بعد با «خالتور» امیدوار به بازگشت به دوران طلاییاش شد. حالا اما افتتاحیه فیلم ایکسلارج نشان میدهد خبری از بازگشت نیست و سالنها و سانسهای پرمخاطب در اختیار دیگران است. این روزگار سخت حاج حسین فرحبخش است که برخلاف رفقایش هنوز در میدان مانده و هر سال فیلم تولید میکند و نمیخواهد از دور خارج شود. بهخصوص در فیلم آخر، خبری از علیخانی شریک و رفیق قدیمیاش هم نیست و فرحبخش به تنهایی در مقام تهیهکننده ظاهر شده. پارسافیلم هم جای پویافیلم را گرفته که اسمش تداعیکننده پارسفیلم و دکتر کوشان است تا نوستالژی فیلمفارسی همچنان ادامه یابد.