
دستاورد مدیریت منابع آب کشور

سیروس زارع/مدیرگروه مردمی احیای تالاب کمجان
نمکگیرشدن قدیمها حرمت بود، ولی این سنت درباره فلامینگوهای بختگان به منزله نابودی و قتل عام خاموش حیاتوحش است؛ قتل عامی که هرساله در تالابهای سهگانه طشک، بختگان و کمجان استان فارس تکرار میشود. گویی فاجعه مرگ زیستمندان در تالابهای فوق سالهاست که عادی شده؛ زیستمندانی که تنها از فلامینگوهای آن یاد میشود اما مجموعهای گسترده از تنوع زیستی را دربرمیگیرند. اما سالهاست که تنوع زیستی غنی تالابهای سهگانه فوق، قربانی فاجعه مدیریتی آب در استان فارس شدهاست.
استان فارس 5 تالاب بینالمللی ثبت شده در کنوانسیون جهانی تالابها موسوم به کنوانسیون رامسر داشت که متأسفانه از این 5 تالاب با شهرت جهانی امروز تنها یک نام باقی مانده و یک تالاب نیمهجان در کمجان! بیتوجهی به قانون و اسناد بالادستی، مصوبات هیأت وزیران درباره اولویتبندی حقابهها و در کل عدمتوزیع عادلانه آب، امروز نهتنها رودخانه کر که یکی از زیباترین رودخانههای فارس و ایران بوده را به خشکرود بدل کرده، بلکه تالابهای سهگانه فوقالذکر را هم به بیابان و نمکزاری تبدیل کرده که دستاوردش برای ساکنان اطراف، ریزگرد است. رهآورد مدیریت جزیرهای و عدمهمگرایی دستگاههایی که ارتباط مستقیم با آب و مصرف و تولید داشتند امروز همین شاهکاری است که میبینیم!
تولید محصولات آببر کشاورزی، توسعه اراضی کشاورزی، بیتوجهی به راندمان آبیاری، عدمتعریف الگوی کاشت مناسب کشاورزی، حفر چاههای غیرمجاز و مجاز، بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرسطحی، سدسازی افراطی روی سرچشمههای رودخانه کر، ایجاد بندهای انحرافی حد فاصل سد ملاصدرا و درودزن، همه و همه خطاهای راهبردی و عملیات اجرایی بود که منجر به خشکاندن رودخانه و تالابهای سهگانه شد و این خشکی هزینههایی داشت که قرنها، فرزندان ما باید تاوان خطاهای نابخشودنی ما را بدهند. قربانی شدن زیستمندان بهویژه فلامینگوها در بختگان پیامد همین اشتباهات مدیریتی و انسانی است.
حالا چندسالی است که نجات فلامینگوهای نمک سود شده، پدیدهای عادی شده است. انگار ما هم پذیرفتهایم که نماد بختگان هرسال نمکگیر و قربانی شود و هر ساله محیطزیست با همه موانع و کمبود نیرو و بودجه مجبور به نجات نه چندان موفق باشد؛ آن هم با صرف هزینه و اتلاف ساعتها وقت زیر فشار افکار عمومی. اساسا در همه جای دنیا، تالابهای زنده و پویا، سمبل مدیریت صحیح منابع آب به شمار میروند؛ بنابراین لازم است به متولیان آب متذکر شد در این حوزه هیچ سند موفقی ندارند. وقتی اکثر تالابهای حائز اهمیت فارس (بختگان، طشک، ارژن، پریشان، کمجان، مهارلو، هفت برم، کافتر و...)یا کاملا خشکیده یا همچون بیمار در حال احتضار، زنگ شمارش معکوس حیاتشان نواخته شده، نجات موردی زیستمندان توسط محیطزیست هم موفقیتی به جز حیف و میل بیتالمال در پی نخواهد داشت. امیدوار بودیم متولیان آب و منابع طبیعی و انفال، رهنمودهای زیستی مقام معظم رهبری را در دستور کار قرار میدادند اما متأسفانه فروش آب، سدسازی، واگذاری و اعطای پروانه بهرهبرداری چاه، اجرای طرحهای پولساز در حوزه آب به حفظ منابع آبی اولویت پیدا کرده و تا زمانی که شاهد این نوع نگرش در معادلات آبی باشیم، طرحهای تعادلبخشی و کنتورفروشی به کشاورزان، کمکی به بهبود وضعیت منابع آبی و زیستگاهی نخواهد کرد.