حضور مدیران در مناطق مختلف کشور باید مستمر باشد
امیرهوشنگ مهریار _ عضو انجمن روانشناسی ایران
خشم و عصبانیت برخی از مردم در مناطق سیلزده را که شاهد آن هستیم و بهصورت کلی در مناطقی که با بحرانهای طبیعی و... روبهرو میشوند، بهدلیل جنس حوادث و اثرات شدید روحی آن، طبیعی است و معمولا وقتی مسئولان دولتی به این مناطق مراجعه میکنند ما با بروز این عصبانیتها مواجه میشویم و حتی با امدادگران هم گاه میبینیم که پرخاشگریهایی صورت میگیرد؛ البته این نخستین بار هم نیست که این موضوع رخ میدهد و نمونه مشابه آن در زلزله سرپل ذهاب، حادثه آتشسوزی پلاسکو و تخریب معدن یورت هم وجود داشت و مردم آسیب دیده با خشم به استقبال مسئولان حاضر در صحنه میرفتند. این اتفاق، ریشه در دو علت دارد که باید مسئولان دولتی و حکومتی به آن توجه کنند.
اول اینکه مردم مناطق سیلزده همه داشتههای خود اعم از خانه، لوازم منزل، خودرو، دام و حیوانات خانگی، زمین کشاورزی و در ابعاد بزرگتر روستا و شهرشان را که با سختی و مشقت آن را ساخته بودند از دست دادهاند. حرف آنها این است که دولتهای گوناگون در هیچ دورهای نسبت به این روستاها و شهرهای محروم در گلستان، لرستان و خوزستان توجهی نداشته و این سیل ویرانگر اندک داشتههای آنان را هم از بین برده است. برخی از آنها مثل مردم خوزستان و لرستان یکبار بعد از جنگ 8 ساله ایران و عراق، تجربه دیده نشدن را هم سپری کردهاند و همین مسئله بر ذهنیت آنها اثر گذاشته و به قول خودشان طاقتشان طاق شده است.
دومین علت بهخود مسئولان و عملکرد ضعیف آنها در این مناطق برمیگردد. شما دقت کنید هر 3استان سیلزده، جزو استانهای محرومی هستند که اعتبارات چندانی به آنها تعلق نمیگیرد، حضور مسئولان در آنها بسیار اندک و انگشت شمار است و حتی نام آنها کمتر در رسانهها میآید درحالیکه آنها قطب کشاورزی و دامداری ایران و حتی ثروت اصلی کشور یعنی نفت به شمار میآیند و مواد غذایی کل کشور را تامین میکنند. همچنین بسیاری از مسئولان محلی در این مناطق از شایستگیهای لازم برخوردار نیستند و عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاعی داشتهاند که در چنین بحرانهایی این چالشها و دلگیریها خود را بیش از گذشته نشان میدهد و به یکباره این بغض فرو میریزد و ما گاهی شاهد بروز عصبانیتهایی هستیم که بر سر مسئولان حاضر در منطقه که یکباره حضورشان پررنگ و چشمگیر میشود، رخ میدهد.
مسئولان و مدیران باید دقت کنند که دادخواهی و فریادی که بر سر مسئول حاضر در منطقه رخ میدهد در واقع مخاطب اصلیاش آنها هستند که نمونه این مورد را در ملاقات رئیسجمهور با کارگران معدن یورت در حادثه کشته شدن معدنکاران در سال96 دیدیم.
مدیران ما در هر سطحی باید از این اتفاقات درس بگیرند و بدانند که حضور و توجهشان به این مناطق باید مستمر و همیشگی باشد تا وقتی چنین بلایای طبیعی رخ داد مردم با اعتماد و همدلی با آنها روبهرو شوند و به آنها اطمینان کنند و در مدیریت بحران همدل و همراهشان شوند. مسئولان باید از این روزهای تلخ درس بگیرند و ریشههای همراه نشدن مردم سیلزده را در خود جستوجو کنند. ببینند چرا بهرغم توصیههای مکرر برای خالی کردن مناطق در معرض سیل مردم کاملا بیاعتنا هستند و حاضر به ترک منطقه نمیشوند؟ چرا چند بار چند بار چادر و مواد غذایی میگیرند یا افرادی که اصلا در این مناطق آسیب ندیدهاند چادر میگیرند؟
و در آخر اینکه از نمایندگان نیروهای امدادی بخواهیم که در هر شرایط حتی با وجود بروز خشم خود را کنار آسیبدیدگان بدانند، اتفاقی که هماکنون هم شاهد آن هستیم؛ آنها باید اضطراب را در منطقه طبیعی بدانند و با صبر و تحمل و شکیبایی به افراد آسیبدیده کمک کنند تا این بحران سپری شود.