3 داستان درباره یک ستاره
«متأسفانه بیرانوند تو اون نظرسنجی تاریخی رأی نیاورد. این روز رو باید تو تاریخ بهعنوان روز تعلل نامگذاری کنیم. روزی که میشد با کمی تلاش و همت و کلیک بیشتر آینده بهتری رقم بزنیم...» این متن تنها یکی از دهها و صدها واکنش کاربران ایرانی توییتر به رأی نیاوردن علیرضا بیرانوند در رقابت او با «محمد العویس» دروازهبان عربستان است. رقابتی که اکانت توییتر AFC پس از مهار پنالتی عمانیها توسط بیرانوند و پنالتی قطریها توسط العویس به راه انداخته بود تا مشخص شود کدامیک از این دو نفر واکنش بهتری داشتهاند.
علاوه بر روزنامهنگاران و مردم عادی، تعدادی از ستارههای سینما و حتی برخی چهرههای سیاسی هم کاربران ایرانی توییتر را دعوت کرده بودند که به بیرانوند رأی بدهند. آذریجهرمی، وزیر جوان دولت روحانی که پیش از این هم علاقهاش به فوتبال را نشان داده بود، لینک رایگیری را به اشتراک گذاشته بود. سیامک انصاری، بازیگر سینما هم همین کار را کرده بود. حبیب رضایی، دیگر چهره سینمایی هم از فالوئرهایش خواسته بود رأی به بیرانوند را فراموش نکنند. مهناز افشار، یکی از چهرههای جنجالی فضای مجازی، مدعی شده بود که:« اگر سیاست را کنار بگذاریم، همه حتی خود عربستانیهای عزیز هم به بیرانوند رأی میدهند.»
178هزار و 955نفر در این رایگیری شرکت کردند. نتیجه برای ایرانیها که معمولا چنین رایگیریهایی را با قدرت میبرند، غافلگیرکننده بود: محمد العویس 53درصد و بیرانوند 47درصد!
این نتیجه زمانی عجیبتر میشود که بدانیم در رایگیریهای مشابه، هجوم کاربران ایرانی باعث شده، فرهاد مجیدی و علی کریمی حتی از رونالدو و مسی هم رأی بیشتری بیاورند. در یکی از آخرین موارد برای انتخاب پرشورترین تماشاگران دنیا، تماشاگران پرسپولیس، از طرفداران لیورپول، بارسلونا، رئال مادرید و بسیاری از تیمهای بزرگ دنیا بیشتر رأی آوردند.
با وجود این چرا بیرانوند به رقیب عربستانیاش باخت؟ برخی میگویند اگر این رایگیری در اینستاگرام یا هر جای دیگری غیراز توییتر بود، دروازهبان تیم ملی ایران با اختلاف پیروز میشد. فیلتر بودن توییتر از یک طرف و تعداد کم کاربران ایرانی در مقایسه با اعراب، احتمالا در این نتیجه تأثیر داشته است.
بیرانوند را تدریس کنید!
در چاپ دیروز یکی از روزنامههای اقتصادی، نویسندهای پیشنهاد داده بود که به جای سفر «خانواده هاشمی»، «تصمیم کبری» و داستان «پتروس فداکار» زندگی علیرضا بیرانوند در مدارس تدریس شود. این پیشنهاد اشارهای به مسیر پر پیچ و خم زندگی مردی دارد که از محرومیت مطلق به موفقیت رسیده است. از کار در پیتزافروشی و کارواش تا درخشش در جامجهانی مقابل بزرگترین ستارههای فوتبال جهان.
بازنشر تصویر نوجوانیهای بیرانوند، درحالیکه مثل اغلب شهرستانیهایی که بار اول به تهران سفر میکنند، زیر برج آزادی عکس گرفته، سوژه دیروز چند روزنامه ورزشی و غیرورزشی بود. آنها نتیجه گرفته بودند که پس از این درخششها وقت آن شده که دیگران با او عکس یادگاری بگیرند.
واقعبینی یا هیجان زودگذر؟
کم نیستند کسانی که در روزهای گذشته بیرانوند را با دروازهبانان اسطورهای فوتبال ایران مقایسه کردهاند؛ با ناصر حجازی و احمدرضا عابدزاده. اما آیا این اندازه تمجید با کیفیت کاری که بیرانوند نشان داده، همخوانی دارد؟
آمار میگوید او یکی از بهترین دروازهبانان تاریخ تیم ملی است. 16کلینشیت در 19بازی رسمی. در بازیهای رسمی فقط اسپانیا، پرتغال و سوریه به او گل زدهاند. اما شاید داستان اصلی از روزی شروع شد که پنالتی کریستیانو رونالدو را در آخرین بازی ایران در مرحله گروهی جام جهانی روسیه گرفت. بعد از آن بود که او با دروازهبانان بزرگ تاریخ فوتبال ایران مقایسه شد و حتی با صعود پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا، انتظار میرفت جایزه بهترین بازیکن سال قاره را هم بگیرد.
AFC ناباورانه جایزه را به یک بازیکن قطری داد و نام بیرانوند را حتی بین 3نفر نهایی هم قرار نداد، اما کمتر کارشناسی تردید داشت که اگر فضای انتخابات در کنفدراسیون فوتبال آسیا شفاف و عادلانه بود، دست کسی غیر از بیرانوند به جایزه نمیرسید.
هرچه هست حالا همه درباره او حرف میزنند؛ درباره پسر بیشیلهپیله لرستانی که هرگز به سرنوشت تن نداد و جنگید.
شاید حالا خیلی از ما یادمان نیاید که همین چندماه پیش که کارلوس کیروش تیمش را برای جامجهانی روسیه آماده میکرد، تعدادی از کارشناسان اصرار داشتند که «بیرانوند در حد تیم ملی نیست».