قصههای کهن
سیمای راستان
یکی از ملوک عرب شنیدم که متعلقان را همی گفت: مرسوم [ماهیانه] فلان را چندان که هست مضاعف کنید که ملازم درگاهست و مترصد فرمان و دیگر خدمتگاران به لهو و لعب مشغولاند و در ادای خدمت متهاون [سهلانگار] . صاحبدلی بشنید و فریاد و خروش از نهادش برآمد. پرسیدندش چه دیدی؟ گفت: مراتب بندگان بهدرگاه خداوند تعالی، همین مثال دارد.
دو بامداد اگر آید کسی به خدمت شاه
سیم هر آینه در وی کند بهلطف نگاه
مهتری در قبول فرمانست
ترک فرمان دلیل حرمانست
هرکه سیمای راستان دارد
سر خدمت بر آستان دارد
گلستان سعدی
در همینه زمینه :