خدیجه نوروزی
این روزها هوای خوب چیز نایابیشده و بهندرت پیش میآید که وقتی در شهر تردد میکنید نفسهای عمیقی بکشید؛ چراکه ریههایتان پر میشود از دود و آلودگی. البته برای ما تهرانیها چیز عجیبی نیست و سالهاست که ریههایمان به این آلودگیها عادت کرده. هرچند کارگاهها و کارخانههای مستقر در کوچه و پسکوچههای مرکز و جنوب تهران متهم اصلی و شماره یک آلودگی تهران نیستند ولی با قاطعیت و شدت، بر سرگیجه ترافیک و آلودگی و شلوغی افزودهاند و سهمی قابل توجه دارند.
بیش از 44سال است از خارجکردن صنایع آلاینده صحبت به میان میآید و همچنان انتقال این صنایع در حد حرف باقی مانده است. اگر گشتی در مناطق مرکزی و جنوب تهران بزنید کارخانهها و کارگاههای بسیار قدیمی را مشاهده خواهید کرد که همچنان در حال فعالیت هستند و تبدیل به همسایگان جداییناپذیر مردم این مناطق شدهاند. هنوز هم تصویر کارخانجات و آلایندگیهایشان در کنار نهر فیروزآباد همان تصویر 19سال قبل است. در مسیر خیابان دور و دراز فدائیاناسلام که قدم بزنید دهها کارخانه و کارگاه صنعتی بزرگ و کوچک آنچنان با آلایندگیهایشان در برابرتان خودنمایی میکنند که انگار نه انگار قرار بود در کوتاهترین زمان از این شهر رخت بربندند و در جای دیگری ادامه فعالیتشان را از سر گیرند.
قلب شهر تهران نیز از حجم چنین آلودگیهایی مقاوم شده؛ درست از حوالی خیابان مولوی، تا میدان شوش و بعد تا فدائیان اسلام که بروی در گرداب آلودهای غرق میشوی که آب و خاک و محیطزیست مردم جنوب تهران را در بر گرفته. گرچه برخی کارخانهها مانند روغن پارس قو به حالت تعطیلی درآمده اما هنوز به خارج از شهر منتقل نشده و صاحبانش امیدوارند این تعطیلی موقت و گذرا باشد.
دغدغه خروج چنین واحدهای آلایندهای از دهه50 استارت خورد تا به مرور سوژه نابی برای رسانهها باشد. چنین موضوعاتی را به وفور در روزنامههای سال 68 میتوان یافت و جالبترین موضوع در مرور این گزارش از یکسانی دغدغهها و مشکلات و صحبتهای مشترک آن سالها با اکنون است.
صاحب یک کارگاه سنگبری در سال 68، مهمترین مشکلات عدمخروج از تهران را نبود امکانات لازم از قبیل زمین، آب ، برق و تاسیسات کارگاهی میدانست و رفتنش را به فراهمشدن امکانات رفاهی در شهرکهای صنعتی منوط میکرد؛ دغدغهای که همچنان پس از این همه سال پابرجاست.
در آن زمان در محدوده تهران، 71کارخانه چرمسازی آلاینده وجود داشت که از سال 1335 صحبت جابهجاییشان بهعنوان متهمان اصلی آلایندگی شهر تهران مطرح بود و کارشناسان ادامه فعالیت این واحدها را برای کشاورزی مضر میدانستند. البته درصد زیادی از آنها به خارج از شهر منتقل شدند. در آن سالها صنایعی که در فهرست خروج از شهر تهران قرار داده شده بودند بعد از چرمسازی شامل 15صنعت ازجمله اتاقسازیها، رنگکاریها، صابونپزیها و نقاشی روی بلور و... بودند که باید به شهرک صنعتی انتقال داده میشدند. برای انتقال صنایع آلوده به خارج از شهر تهران 6محور درنظر گرفته شده بود که شامل کرج- اشتهارد، تهران- ورامین، تهران- ساوه، کرج- قزوین، تهران- گرمسار و تهران- قم بود. آن زمان تمام مقدمات لازم برای تاسیس شهرک صنعتی «چرمشهر» نیز اختصاص یافته بود. این تدابیر درحالی اتخاذ شده بود که از 22هزارهکتار زمین مورد نیاز برای انتقال صنایع فقط 6هزار هکتار شناسایی شده و برنامهریزیهای مشخص و استانداردی در این حوزه انجام نشده بود و طرحها و قوانین بهصورت مقطعی و سلیقهای اجرا میشد و شاید به همین دلیل است که ما همچنان در تهران، 407واحد آلاینده داریم که باید فکری به حال آنها کرد.
دو شنبه 10 دی 1397
کد مطلب :
42929
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/VKQM
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved