• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 18 آذر 1397
کد مطلب : 40244
+
-

افسونگری دلاویز افسانه‌ها

یادداشت
افسونگری دلاویز افسانه‌ها

میرجلال‌الدین کزازی | نویسنده و استاد دانشگاه

افسانه مانند تاریخ نیست که کسی بتواند تاریخ را به جای آن بنشاند. درست است که از نگاهی فراخ هر دو همانند‌ی‌هایی دارند و هر دو به سرنوشت پیشینیان بازمی‌گردند اما آنچه این دو را از هم جدا می‌کند و بازمی‌شناسد، ساختار سرگذشت است. سرگذشت در تاریخ خشک است و دژم اما ساختار افسانه‌ هنری و شورانگیز است و حتی می‌توانم گفت فسونکار. افسانه دستاورد هزاران سال بازگفت سرگذشت است. افسانه مانند اسطوره بن‌مایه‌هایش را از تاریخ می‌ستاند اما آنها را یکسره دگرگون می‌سازد. افسانه‌ها از این روی دلربایند. گاهی می‌اندیشند که افسانه به کار کودکان می‌آید و آنها را خوش می‌دارد، اما به‌راستی چنین نیست، بزرگسالان نیز از افسانه، بهره‌های هنری و روانی برمی‌گیرند.

بخشی ازادبِ داستانی در ایران و جهان را افسانه می‌سازد. اگر افسانه را از این گونه ادبی بگیریم، پایه‌های آن فرو خواهد ریخت. از این‌رو می‌توان گفت که کهن‌ترین گونه داستانی در تاریخ فرهنگ و ادب جهان، افسانه بوده است.

افسانه، راز‌آلود و آکنده از شور و گیرایی و شگفتی است. از این‌رو افسانه پیوندی تنگ با شب یافته است، زیرا شب هم رازناک است و آبستن رخدادهای گونه‌گون بسیار که تنها زمانی آشکار می‌شوند که شب با همه تیرگی‌ها و پوشیدگی‌هایش به روشنایی و آشکارگی روز بینجامد.  در جشن‌ها و آیین‌های ایرانی که بیشتر شب‌هنگام است، افسانه جایی والا دارد. در جشن‌هایی مانند جشن و آیین یلدا که ما ایرانیان به زودی آن را گرامی خواهیم داشت، هنجار کار آن است که شب را تا دمیدن روز زنده بدارند، و در بستر نروند و چشم برهم ننهند. یکی از شگردها و ترفندها در سپری‌کردن شب، گوش‌سپردن به افسانه است، زیرا گیرایی و فسون آن چنان است که گذر زمان را می‌پوشد، شنونده افسانه این گذر را در‌نمی‌یابد و در گونه‌ای فسون‌زدگی دلاویز، افسانه را می‌شنود. از همین روی هرگز تاریخ نمی‌تواند‌ جای افسانه‌ را بگیرد و آن کارکردی را داشته باشد که افسانه از آن برخوردار است. 

این خبر را به اشتراک بگذارید