پیری زودرس در انتظار دریاچه اوان
ورود فاضلاب به دریاچه اوان قزوین، این دریاچه را به مرور نابود میکند
الهام مصدقیراد /خبرنگار
دریاچه اوان در نزدیکی الموت قزوین، دریاچهای است که سیمای طبیعی خودش را حفظ کرده و ظرفیت ارزشمندی برای طبیعتگردی و صید ورزشی دارد. این دریاچه سال1389 در فهرست میراث طبیعی ایران نیز به ثبت رسیده اما اکنون فاضلاب، این دریاچه و چشمانداز زیبای آن را تهدید میکند. این تهدید سبب شده تا کارگروه میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان قزوین در جلسهای بر حفظ منظر این دریاچه تأکید کند. عبدالحسین مظفری، معاون محیطزیست استان قزوین نیز دیروز با اشاره به اینکه فاضلاب روستاهای اوان و ورگل با وجود استفاده از چاه جذبی وارد دریاچه میشود، روز گذشته بر ضرورت ساماندهی فاضلابهای این روستاها تأکید کرد.
برهان ریاضی، پژوهشگر تالاب و استاد دانشگاه درباره پیامدهای منفی ورود فاضلاب به دریاچه اوان، به همشهری میگوید: «با ورود فاضلاب انسانی و کشاورزی به دریاچه، 2 عنصر نیتروژن و فسفر که 2 عنصر اصلی بوده و به آنها مواد مغذیکننده نیز گفته میشود، در آب دریاچه افزایش مییابند که این مسئله موجب زیاد شدن بیش از حد انواع گیاهان آبزی و پلانکتونهای گیاهی شده و بعد از مدتی بهدلیل گندیدگی، بوی تعفن ایجاد میشود. همچنین افزایش این گیاهان، بهویژه در شبها که عمل فتوسنتز انجام نمیشود، اکسیژن محلول در آب را میگیرد و ماهیان دریاچه دچار خفگی میشوند و صبح زود، انبوه ماهیان مرده روی آب قرار میگیرند. اصطلاحا به این اتفاق، روند پیری زودرس دریاچه گفته میشود که منجر به نابودی دریاچهها میشود.» ریاضی، این وضعیت را مشکلی فراگیر درخصوص تمام دریاچههای بسته و تالابها عنوان کرده و میگوید: « نمونه بارز این اتفاق در مورد دریاچه امیرکلایه رخ داده است؛ دریاچهای که با فاصله کمی از دریای خزر و در لنگرود و رودسر قرار گرفته است. امیرکلایه پناهگاه حیاتوحش و تالابی دارای اهمیت بینالمللی است اما حدود 200پمپ در آن محدوده قرار دادهاند که آب دریاچه را به شالیزارهای بالادست میبرد و پساب کود و سم را به دریاچه وارد میکند.» به گفته این استاد دانشگاه، تالاب امیرکلایه گیلان، که در اوایل دهه50 بهدلیل دارا بودن ارزشهای بیواکولوژیک بسیار، بهعنوان تالابی دارای اهمیت بینالمللی معرفی شد، در این فصل بوی تعفن آزاردهندهای دارد. کاهش عمق دریاچه نیز اتفاق دیگری است که در پی افزایش بیرویه گیاهان در دریاچه رخ میدهد. ریاضی میگوید: « افزایش گیاهانی که دائما رسوب میکنند، فرایند رسوبزایی را در دریاچه ایجاد کرده و این مسئله باعث کاهش عمق دریاچه میشود. مرداب انزلی تا 80سال پیش عمیق بود اما اکنون به همین دلیل عمق متوسط آن به حدود نیم متر میرسد و بخش شرقیاش خشک شده است.»
چگونگی کاهش خسارت به محیطزیست
علی شادلو، فعال حوزه گردشگری نیز بروز چنین اتفاقاتی را ناشی از عدمتحقق علم مدیریت مقصد در گردشگری دانسته و به همشهری میگوید: «تا زمانی که منفعتی ملموس، یعنی منفعتی اقتصادی شامل حال مردم بومی منطقه نشود، محیطزیست نیز به درستی مورد محافظت قرار نخواهد گرفت.» او هوای مطلوب و خنک ناشی از وجود دریاچه و همچنین آبیاری مناسب زمینها را منفعتی ناملموس از وجود این دریاچه در منطقه دانسته و با تأکید بر تعریف منفعت ملموس اقتصادی میافزاید: «باید مقصد گردشگری برای دریاچه تعریف کرد و ذینفعانش همان مردم منطقه باشند. مثلا اگر اوان ماهی دارد، منفعت ماهیگیری ورزشی، مستقیم به جیب مردم بومی برود، در این صورت اگر اوان بهدلیل ورود فاضلاب و آلودگی، ماهیانش را از دست بدهد، خود مردم فاضلابشان را مدیریت میکنند.»
این فعال گردشگری با اشاره به اینکه موضوع مقاصد گردشگری حدود یک قرن در دنیا پیشینه دارد، میگوید: «مردم روستاهای آفریقا از دولت درخواست میکنند روستاهایشان را بهعنوان روستای حفاظت شده تعریف کند چراکه این اتفاق موجب حضور گردشگران متعدد در روستاها شده و درآمد حاصل از آن صرف مراقبت بیشتر از حیاتوحش و گونههای گیاهی میشود. این کار، گردشگر را افزایش میدهد و بهنفع اهالی روستا تمام میشود.» شادلو تأکید کرد: تا زمانی که منفعت اقتصادی ناشی از خدمات محیطی مثل دریاچهها، قناتها، خاک، آب و حیاتوحش بهطور مستقیم به جیب مردم منطقه وارد نشود و برایشان ملموس نباشد، این محیطها حفظ نخواهند شد. او تأکید میکند: اینکه صرفا بگوییم این جاذبه طبیعی باید بماند، کافی نیست. شادلو این را هم میگوید که «طبیعت ایران چندین متولی مختلف دارد و چنین موضوعاتی با لکنت و تعارض قانونی و بیدانشی روبهروست و انتظار نمیرود در این شرایط به این زودیها مدیریت مقصد در گردشگری دولتی و اداری راه به جایی ببرد.»