روش عجیب بیحسی دندان
زهرا بلندی/ روزنامهنگار
در روزگاری نهچندان دور، اگر دندانی در دهان کسی درد میگرفت، نه خبری از دندانپزشک بود، نه بیحسی. درمان، در بهترین حالت، به مُسنن یا برخی سلمونیها سپرده میشد. کسی که با یک ضربه حسابشده به رگ خواب فرد (نقطهای میان دو کتف یا پشت گردن)میزد که با نوعی غش یا بیحسی ناشی از درد و ترسهمراه بود و همان لحظه دندان فاسدش را میکشید.
«نصرالله حدادی»با اشاره به اینکه مُسننها مسائل مربوط به دوا و درمان دندان را برعهده داشتند، میگوید: «آنها با چند کلبتین، پنبه، یک لگن برای تف کردن و دیگر ادوات رایج کشیدن دندان به داد مردم میرسیدند و با مهارت دندانهای پوسیده را میکشیدند. جعفر شهری هم در کتاب طهران قدیم در این باره مینویسد: در روزگار قاجار، سلمانی دورهگرد داشتیم که کار دندانپزشک را هم انجام میداد. به گفته او، پاتوقدارهایشان (دلاکها و آرایشگرها) سابقهدارهایی بودند که کنار دیوار و پشت مسجد و تکیه و کاروانسرا و میدان یا سربینه حمام و کنج قهوهخانهای را مرکز خود ساخته و کمسابقههایشان آنها که قادر به یافتن چنان اماکن نگردیده و جاگرفتههای پیش از او مانع ورودشان شده، دور کوچهخیابانها راه میافتادند. قیمت یا اجرت اصلاح اینها یک پنجم و یک چهارم تا یک دوم اجرت سلمانیهای دکاندار بود. مسائل دندان از کشیدن و دستور و دوا درمان منهای دندان مصنوعی تنها بهعهده دلاکهای حمام و سلمانیهای دکاندار و دورهگرد بود.»
حدادی شرح میدهد که درمان دنداندرد تنها به کشیدن ختم نمیشد: «برای تسکین درد، داروهای گیاهی مانند روغن نخود، آب پیاز، شیره انجیر و تریاک تجویز میشد و برای دفع آبسهها هم صمغ کتیرا، باقلا و آرد گندم سرخ شده در روغن به کار برده میشد که این نسخهها حاصل تجربه بودند و اغلب هم درد را کامل تسکین نمیدادند.» این تهرانشناس با بیان اینکه دوره حکومت ناصرالدین شاه هپنت دندانپزشک (دکتر برتراند باپتیست انسگاریوس هیبنت سوئدی) در دربار بود که فقط به دندانهای شاه و درباریان رسیدگی میکرد، میگوید: «تا سال ۱۳۰۰ هم فقط ۳ دندانپزشک در تهران وجود داشت اما در سال ۱۳۰۷شمسی با دستور رضا پهلوی، مدرسه دندانسازی در دارالفنون تأسیس و اینگونه دندانپزشکی مدرن، کمکم وارد زندگی مردم شد.»