
جنگ شهرها روی پرده نقرهای
از نبرد 8 ساله تا جنگ 12روزه؛ نگاه برنامه 24 به «وصل نیکان» و تلویزیون در زمان جنگ

گروه 24
جنگ 12روزه یکبار دیگر خاطرات و خطرات جنگ شهرها در 8سال جنگ تحمیلی را زنده کرد، روزها و شبهایی که شهروندان در کنار رزمندگان و شهرها در کنار سنگرها قرار گرفتند.
به گزارش همشهری، در برنامه این هفته 24درباره تنها فیلم ساختهشده درباره جنگ شهرها یعنی فیلم «وصل نیکان» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و رویکرد صداوسیما در روزهای موشکباران بهعنوان مهمترین رسانه تصویری آن روزها صحبت شد.
در این برنامه تهماسب صلحجو، منتقد سینما و مازیار معاونی، نویسنده و تاریخنگار تلویزیون حضور داشتند.
تهماسب صلحجو : «وصل نیکان» ،گزارشگر فضای شهری تهران در زمان موشکباران
به نسبت 30سال پیش که «وصل نیکان» را دیدم ناگاه دوباره بهنظرم ارزشمندتر و ماندگارتر آمد. با وجود جنبههای ملودراماتیک، فیلم اصلا بهمعنای شکل رایج و کلاسیکش قصهگو نیست. قصه پیچیدهای هم ندارد. فیلم در اصل گزارشی است از فضای شهری تهران در زمان موشکباران که مستند نیست و بازسازی شده است. در بستر این گزارش داستانکی هم وجود دارد. جالب است که از نظر دراماتیک فقط همان شخصیت اصلی فیلم است که پیچیده است. او آدمی است که با خودش در حال جنگ است. اساسا در کارهای حاتمیکیا این عنصر وجود دارد. بهنظرم صحنههایی که موشکها در محلهایی فرود آمدهاند و عمل نکردهاند هم از اتفاقات واقعی همان زمان هستند و خیالی نیست. موشک اصلا عنصر اصلی این درام است. موشک بیهدف است و انگار در تاریخ فرود آمده است. محلهای که در فیلم نشان داده میشود متعلق به 100 سال پیش است. صحنهای هم که مردم موشک را در خیابان حمل میکنند،
درخشان است.
آنچه من از آن سالها به یاد دارم این است که فضای اجتماعی به این شکل بود که ترس از جنگ و موشک را تقلیل میداد و به آن دامن نمیزد. فضا برای مردم عادی بود و چندان هولناک نبود. بعضی هم البته از تهران بیرون میرفتند و در جادهها و شهرهای نزدیک میماندند و بعد از انفجار هم به خانه برمیگشتند.
مازیار معاونی: بضاعتهای تلویزیون2 کاناله
سیر اتفاقات ملتهبی که از سال 57و بعد از شهریور 59که صدام حمله کرد، افتاد تمام ایران از ملت تا حاکمیت و نیروهای سپاه را آنچنان در تنگنا قرار داد که چندان فرصتی برای تصویرسازی و تصمیمگیری وجود نداشت. یادم هست روزی که فردای آن باید برای نخستین بار به مدرسه میرفتم به تناسب شهری که در آن زندگی میکردیم هواپیماهایی را دیدیم که به سمت مهرآباد رفتند و آنجا را کوبیدند. برای نخستین بار همراه با 30میلیون ایرانی دیگر صدای آژیر را شنیدیم. در آن زمان تازه تلویزیون با امکانات اولیه ساده دو تصویر سفید و قرمز را برای اعلام وضعیت سفید و وضعیت حمله با دست طراحی کرده بود که صدای آژیر قرمز و سفید روی این تصاویر پخش میشد. آن موقع تلویزیون 2 کانال داشت و بسیار کمبضاعت بود، ولی برای تهییج و ایجاد جو حماسی آنچه در توان داشت بهکار میگرفت.
باید به بستر زمانی ساخت این فیلمها دقت کرد.«دیدهبان»پیش از اینکه جنگ تمام شود، ساخته شد و ممکن است حاتمیکیا دید ایدئولوژیک قویتری بنا به شرایط داشته باشد. «وصل نیکان» اگر در زمان جنگ ساخته میشد بهدلیل این تردیدی که ایجاد میکند با مشکل ممیزی مواجه میشد. ولی هم«وصل نیکان» و هم«عروسیخوبان» با تمام تفاوتهای ریز و درشتی که سازندگانشان پیدا کردند، موفق به گذر از تنگنای زمان شدهاند و آن فرامتنی که در
آنها وجود دارد، هنوز هم ارزشمند است.