
ملاقات با زندانیان منفی 18
یک نیمروز، مقابل کانون اصلاح و تربیت شهرزیبا

محمد سرابی - روزنامهنگار
از جلوی ایستگاه متروی شهرزیبا، تاکسیها برای «دادگاه» صدا بلند میکنند؛ دادگاهی که در خیابان «کانون» قرار دارد و مقصود از کانون، زندان محکومان کوچکتر از 18سال است؛ جایی که بهصورت رسمی «کانون اصلاح و تربیت» نام دارد. دادگاه و کانون از هم فاصله کمی دارند و بین آنها بنیاد تعاون زندانیان و دانشگاه علمی- کاربردی سازمان زندانهاست. کانون و خانههای فرسوده شهرزیبا در مقابل آن، تقریبا همسن هستند. از سال 1347که «دارالتأدیب» در زمینهای خالی شمالغرب تهران ساخته شد، این محله خیلی تغییر کرده و بزرگراهها و پلهای بتنی و حالا مجتمعهای آپارتمانی نوساز و گرانقیمت همهجا را گرفتهاند. در تمام خیابانهای اطراف تقاطع 2بزرگراه همت و باکری، از خیابان شهران جنوبی و میدان الغدیر گرفته تا میدان کودک و ایستگاه مترو، اهالی و مغازهدارها، همه کانون را میشناسند.
ملاقات شنبه و دوشنبه
روزهای شنبه از 8تا 9و نیم صبح ساعت ملاقات دختران و از 10تا 12ساعت ملاقات قرنطینه است. دوشنبهها از 7و نیم صبح تا 12ساعت ملاقات پسران است. یک ساعت و نیم برای ملاقات دختران و 4ساعت و نیم برای ملاقات پسران نشان میدهد که بخش اصلی زندانیان این مرکز پسرها هستند. منظور از قرنطینه هم آنهایی هستند که تازه به کانون آمدهاند. یکی از 2در بزرگ کانون اصلاح و تربیت به ملاقاتکنندهها اختصاص دارد. کسانی که برای ملاقات فرزندانشان میآیند، روال کار را یاد گرفتهاند. اسم زندانی را روی کاغذی مینویسند، ماموری که درون اتاقک شیشهای نشسته است، اسامی را میخواند و خانوادهها را صدا میزند.
اقوام درجه اول و دوم
همانطور که زندانیها یکدیگر را میشناسند، خانوادههای زندانیان هم بعد از چندبار ملاقات با هم آشنا شدهاند. وقتی اسم کسی را میخوانند اعضای خانواده «درجه اول» مقابل باجه میروند و کارت ملی یا شناسنامه خود را نشان میدهند. نام ملاقاتکنندهها ثبت میشود. مأمور برگهای را که با دستگاه چاپ شده است به آنها میدهد تا بعد از بازرسی وارد ساختمان شوند. بعضیها فامیل درجه اول نیستند. مادربزرگ و پدربزرگ زندانی میگویند میخواهند نوهشان را ببینند. خاله و عمو میگویند که همین امروز از شهرستان آمدهاند. مامور، اسم زندانی را به کسی پشت تلفن میگوید و اگر تأیید شود، به اقوام دورتر هم اجازه ملاقات میدهند. برخوردها آرام و محترمانه است. بیرون سالن، خانوادهها به راهرویی در فضای باز هدایت میشوند که از دوطرف نرده دارد. روی دیوار سالن اعلامیهای با این مضمون نصب شده است که «مددجویان از گفتن نشانی و مشخصات فردی اعضای خانواده خود به دیگر مددجویان خودداری کنند.»
عنوان جرم
اینجا هر زندانیای با فهرستی از مشخصات نگهداری میشود. شناسه زندانی، کد ملی، تاریخ بازداشت، وضعیت قرار، دادسرای صادرکننده، شعبه و سمت مقام قضایی و در آخر عنوان جرم از نزاع و شرب خمر تا سرقت و قتل. خانوادههایی که برای ملاقات آمدهاند همه میگویند که فرزندشان «اشتباه» دستگیر شده است. مجید تعریف میکند که گروهی از دوستان پسرش نیمهشب قفل مغازهای را شکسته و در حال سرقت بودهاند، اما او که در اطراف مغازه ایستاده بوده هم به جرم همدستی دستگیر شده است. فرشاد که از شهریار به اینجا آمده است، میگوید در محله قتلی با چاقو رخ داده و چون قاتل ترک موتورسیکلت پسرش به محل قتل رفته، او را هم شریک جرم تشخیص دادهاند. آنهایی که بهدلیل نگهداری موادمخدر دستگیر شدهاند، گروه جداگانهای هستند. بعضیها میگویند که زندانی از جاسازی مواد در وسایلش و... خبر نداشته است؛ حتی کسی این را میگوید که جرم را اشخاص دیگری انجام دادهاند و زندانی نوجوان فقط جرم را گردن گرفته؛ زیرا تصور میکرده بهدلیل سن کم مجازات نمیشود.
دادگاه اطفال
اگر کسی بهدنبال پیدا کردن نوجوانی دستگیرشده، متهم یا گمشده باشد، او را به دادگاه راهنمایی میکنند که کمی دورتر از کانون است. ورودی مجتمع قضایی شهیدقاسم سلیمانی 3باجه دارد؛ کیفری، تجدیدنظر و اطفال. از ساعت 8صبح تا 12و نیم اقوام درجه اول میتوانند بعد از تأیید باجه اطفال، وارد ساختمان دادگاه شوند و با کد ملی متهم، مراحل بعدی را طی کنند. اگر قرار یا حکم صادر شده باشد، محل نگهداری زندانی اعلام میشود. با رسیدن ساعت 12ظهر پذیرش متوقف میشود. مراجعان هم اصراری ندارند. آنهایی که میخواهند فرزندشان را ببینند، صبح زود به اینجا آمدهاند. ملاقاتکنندهها از درهای اصلی خارج میشوند تا دوشنبه دیگری برسد و بتوانند دوباره برای چند ساعت زندانی نوجوان خود را ببینند.
اربعین فرصت بخشش
خیران خارج از دستگاه قضایی و مددکاران، ستاد دیه و دیگر بخشهای درون دستگاه قضایی، مناسبتهای مذهبی را فرصت بخشش و گذشت برای پرونده نوجوانان محکوم میدانند. ایام محرم و صفر و همینطور دیگر روزهایی که حرمت مذهبی خاص دارند، تلاشها برای رضایت گرفتن از شاکیان افزایش پیدا میکند. کانون اصلاح و تربیت هم این روزها شاهد رفتوآمد دلسوزانی است که میخواهند نوجوانان این مرکز سالهای کمتری در زندان بمانند. دیدگاه عموم این است که نوجوان اغلب از ماهیت جرم و عواقب سنگین آن آگاهی صحیح ندارد و بیشتر به تشویق دوستان یا تحتتأثیر احساسات خود دست به بزهکاری میزند. اگر بتوان متهمانی را که پروندههای سبکتر دارند از گذراندن حبس نجات داد، بازگشت آنها به جامعه نتایج بهتری خواهد داشت.