
جویندگان طلای سیاه
لحظاتی از زندگی کارگران دکلهای نفتی، جایی میان آسمان و زمین

رابعه تیموری- روزنامه نگار
باید تند و سریع پلههای پهن فلزی را طی کند و خودش را به بلندترین نقطه دکل برساند؛ یک پله، 2 پله... 10 پله... 50 پله.... دیگر قد و قامت تکیده دکلبان پیدا نیست...هیکل ورزیده جوان جوشکار هم در زیر سکو گم شده و زیرزمین مشغول چفت و بست اتصالات لولههای حفاری است که باید با چرخش متهای به درون چاهی انباشته از طلای سیاه بلغزند و آنها را از عمق زمین بیرون بکشند. در این فاصله دور و دراز بروبیای پرسروصدای صدها کارگر شستوشو، کارگر اتصالات، مکانیک، دکلبان، گلشناس، زمینشناس، حفار، سرحفار و.... جریان دارد و در تمام لحظاتی که آنها برای بیرون کشیدن طلای سیاه از دل زمین با آهنهای سخت و سرد دستوپنجه نرم میکنند، افراسیابی باید به قسمتهای مختلف دکل سرکشی کند تا اتفاقی کوچک یا بزرگ جان همکارانش را به خطر نیندازد. کیوان افراسیابی در طول 27سال خدمتش در میدانهای نفتی جنوب کشور بسیاری از مشاغل سکوهای نفتی را تجربه کرده و حالا از ناظران دکلهای حفاری در خشکی است.
در ارتفاع 36متری
برای ساخت هیکل پرهیبت دکل آهنی حفاریلااقل 3هزار و 900تن آهن منظم و بهقاعده بهدنبال هم ردیف شدهاند، اما باز هم طبقات آهنینش آنقدر جادار نیست که اگر کارگران دکل کمی غفلت کنند پایشان بیهوا نلغزد و حادثهای تلخ رقم نخورد. این دکل عظیمالجثه گوشه و کنار بیابانهای بیبی حکیمه، آزادگان و مارون را گشته و حالا که نوبت حفاری به میدان نفتی اهواز رسیده، از این سکو سر درآورده است. پای دکل تا سکوی آن لااقل 36متر فاصله دارد و پلکان آهنی باریک و دور و درازی این نقاط را به هم متصل میکند. دکلبان جوان سکو این پلکان فراوان و ناصاف را هر روز بارها بالا و پایین میرود تا از مرتفعترین نقطه دکل لولههای حفاری را از چاه بیرون بیاورد یا به داخل چاه فرو ببرد. عمر دکلبان سکو به 30سال نمیرسد، ولی ساعتها کار کردن در تیررس نور خورشید گرم جنوب او را پرسنتر نشان میدهد.
زیر سقفهای فلزی
کانکسها و کاروانهایی که محل استراحت و اسکان افراسیابی و همکارانش است، از کابینهای فلزی سرحفاران که روی سکو تعبیه شده چندان آسودهتر نیست و نه وسایل سرمایشی آن حریف هرم گرمای فصول طولانی خرماپزان جنوب میشود و نه دستگاههای تهویه آن سنگینی هوای دمکرده داخل کانکسها را کم میکند، اما آنچه تاب آوردن زیر این سقفهای فلزی را سختتر میکند دوری طولانی همکاران افراسیابی از خانواده است. کار روی دکلهای نفتی بهصورت اقماری و نوبت کاری است و کارکنان هر نوبت کاری 14روز را روی سکو و 14روز را در جمع خانواده بهسر میبرند. در 14روزی هم که مشغول کارند، 12ساعت بدون توقف و از ساعت 7صبح تا 7شب کار میکنند و 12ساعت را به استراحت میگذرانند. افراسیابی میگوید: «بسیاری از اوقات همکارانم بهدلیل فشردگی کار یا دوری مسیر و نبودن نیروی جایگزین نمیتوانند در مراسم شادی و عزای نزدیکانشان شرکت کنند و یا موقع تولد فرزندانشان در کنار همسرانشان باشند. در رفتوآمد مداوم آنها در شهر محل سکونت و محل کارشان هم خطراتی مانند تصادفات رانندگی تهدیدشان میکند که اثر روحی این اتفاقات تلخ تا مدتها روی همکارانمان باقی میماند.»
خطر نزدیک است
جوانترین همکار افراسیابی که بهعنوان کارگر شستوشو بهتازگی کارش را روی سکو شروع کرده و وظیفهاش جابهجا کردن وسایل داخل محوطه و شستوشوی آنهاست. دم و دستگاه کار یک مهندس که در کابین حفاری دکل نشسته، عریض و طویل است و او با کمک این ابزار همه عملیات ریز و درشت حفر چاه نفتی را رصد میکند تا میزان چرخش عمق حفاری بهقاعده باشد و موقع عملیات حفر چاه عملکرد دستگاه با اختلال روبهرو نشود. او و کمکحفارش باید زمانی که مشغول پیمایش چاه هستند، تجهیزاتی عظیمالجثه را به زور بازو و بدون دم و دستگاه بلند کنند و زمین بگذارند. گاهی در طول 12ساعتی که پیمایش چاه انجام میشود، شاید شمار این بالا و پایین گذاشتن ابزارهای چند کیلویی به بیش از 100بار برسد. در همه لحظاتی که همکاران افراسیابی مشغول کارند، آقای ناظر باید مراقب باشد تا لابهلای چرخه پرسرعت استخراج و اکتشاف نفت، خطایی کوچک یا بزرگ باعث نشود ترشحات اسیدی چاهها نفس حفاران را به شماره بیندازد یا موقع جابهجایی موتور دیزل حفاریکابلی ناغافل بریده نشود و دیزل چند تنی سقوط نکند. وقتی هم موتور جوش روشن میشود، او خوب میداند اگر بیاحتیاطی کوچک باعث برخورد شعله به کپسول گاز شود، در چشم بر هم زدنی آتش، سکو و دم و دستگاهش را در خود میبلعد.