مسمومیت مرموز
معماي شماره 19
زن جوان وقتی بیحال شد و روی زمین افتاد، دوستش با اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. دقایق کوتاهی بعد از این تماس بود که امدادگران خود را به محل حادثه رساندند اما زن جوان جانش را از دست داده بود. مرگ این زن مشکوک به نظر میرسید و به درستی معلوم نبود که او چگونه جانش را از دست داده است. به همین دلیل ماجرا به پلیس و بازپرس جنایی گزارش شد. با آغاز تحقیقات در این باره جزئیات بیشتری برملا شد. شواهد به دستآمده نشان می داد که متوفی آن روز آنجا مهمان یکی از دوستان قدیمیاش بوده است. آنها بعد از گذشت سالها یکدیگر را ملاقات میکردند. آنطور که میزبان میگفت یکی دوساعتی از آمدن مهمان میگذشت و آنها در این مدت کلی با یکدیگر گپ زدند و صحبت کردند اما بعد از صرف غذا مهمان یکباره حالش بد شد و روی زمین افتاد و در نهایت جانش را از دست داد. صاحبخانه درباره آنچه اتفاق افتاده بود به کارآگاه گفت: ما همدانشگاهی و دوستان صمیمی یکدیگر بودیم اما سالها بود که یکدیگر را ندیده بودیم تا اینکه یک روز اتفاقی او را دیدم و قرار مهمانی گذاشتیم و او را به خانهام دعوت کردم. وقتی آمد حالش خوب بود و کلی با هم صحبت کردیم اما همین که ناهار را خوردیم او بیحال شد و یکباره روی زمین افتاد. من هم فورا اورژانس را خبر کردم اما وقتی امدادگران آمدند گفتند کار از کار گذشته و او فوت شده است.
در چنین شرایطی بود که با ثبت اظهارات این زن و بررسی دقیق محل حادثه، پیکر متوفی برای انجام معاینههای دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد. به نظر میرسید که او بر اثر مسمومیت جانش را از دست داده است اما هنوز به درستی منشا مسمومیت معلوم نبود. کارآگاه وقتی درباره ناهاری که متوفی خورده بود تحقیق کرد تا حدودی به نتیجه رسید. آن روز میزبان برای مهمانش جوجهکباب آماده کرده بود و برای دسر هم مقداری ژله به مهمان تعارف کرده که او نصفش را خورده و بقیهاش باقی مانده بود و از سویی آنها یک موز را دو نفری خورده بودند. کارآگاه با بررسی این صحنه به این نتیجه رسید که میزبان از قبل نقشه قتل دوستش را کشیده و او را مسموم کرده بود. اما این قتل چطور اتفاق افتاده است؟
به 3 نفر از خوانندگاني كه پاسخ صحيح معما را ارسال كنند 3 كارت هديه 500 هزار توماني اهدا ميشود.
پاسخهایتان را از طریق پیامک به شماره 300099901 ارسال کنید. به 3نفر از افرادی که پاسخ درست را ارسال کرده باشند به قید قرعه کارت هدیه 500هزارتومانی اهدا میشود.
پاسخ معمای شماره 18
نيما در يك چهارديواري زندانی شده بود. فقط در بالاترين نقطه يكي از ديوارها پنجرهاي كوچك قرار داشت كه دستكم 3 متر از زمين ارتفاع داشت. اما هيچ حفاظي جلوي آن نبود. يعني اگر او ميتوانست به پنجره برسد خروج از آنجا برايش كاري نداشت. چون کف اتاق خاکی بود و او در آنجا یک خاكانداز پلاستيكي پیدا کرده بود. خاکها را زیر پنجره روی هم ریخت و به زحمت دستش به پنجره رسید و موفق شد از آنجا فرار کند.
برندگان معمای جنایی شماره 18
4899***0938
7975***0936
7790***0904
برنده کارت هدیه 500هزار تومانی شدند.