زنگ امتحان درخانهدانشآموزان
معلمان شهرستان کلات نادری از تجربه برگزاری کلاس در خانه دانشآموزان صدمهدیده میگویند
راحله عبدالحسینی-روزنامهنگار
امتحانات آخر سال دبستانیها تمامشده و دانشآموزانتعطیلات تابستانی را آغاز کردهاند. امسال برای برخی از دانشآموزان شهرستان کلات نادری در استان خراسان رضوی سال تحصیلی به یادماندنی بود. 5معلم در این شهرستان کلاس درس را در خانه دانشآموز صدمه دیده از یک حادثه یا بیماری برگزار کردند. «محمد کاظم کاظمیان خاکستر» و «محدثه شعبانی» 2نفر از این معلمان هستند که معتقدند با این کار همدلی و دلسوزی را به بچهها یاد داده اند.
یک جلسه امتحان متفاوت
«محمد کاظم کاظمیان خاکستر» معلم روستای مرزی «قلیچآباد» که سال اول تدریساش را میگذراند، تازگیها با عکسی که در شبکههای مجازی وایرال شده مورد توجه قرار گرفته است؛ معلمی که برای گرفتن امتحان از دانشآموز آسیبدیده خود به خانه او رفته است. هرچند یک جستوجوی ساده در شهرهای مختلف نشان میدهد از این دست معلمها که برای راحتی دانشآموزانشان دلسوزانه فعالیت میکنند کم نیستند، اما شاید روایت این معلم 24ساله هم برایتان شنیدنی باشد. او اهل روستای «لاییننو» کلات نادری است و در سال اول تدریساش معلم 25دانشآموز پسر پایه سوم و چهارم ابتدایی «قلیچآباد» شده است. کاظمیان که حالا عکس دستهجمعیاش با دانشآموزان دست بهدست در شبکههای مجازی میچرخد در گفتوگو با همشهری روایت میکند که «سهیل خزائیپور» دانشآموز پایه سوم او که در اثر یک حادثه دچار شکستگی دست از دو ناحیه شده بود، نتوانست در یکی از امتحانهای خود حاضر شود: «یک روز دیدم سهیل که دچار حادثه شده بود منزوی است و دورتر از دانشآموزان دیگر ایستاده و شادابی قبل را ندارد. متوجه شدم بهدلیل اینکه نتوانسته یکی از امتحانهایش را بدهد ناراحت است؛ درحالیکه در نیمسال قبل شاگرد اول کلاس شده بود. این ایده به ذهنم رسید که با توجه به شرایطش امتحان را در خانه از او بگیرم.»آنطور که او توضیح میدهد سهیل در این امتحان نمره خیلی خوبی گرفته و حتی این ماجرا روی بهبود جسمیاش هم تأثیرگذاشته است.
زنگ فارسی در خانه زهرا
یک روز از غیبت «زهرا حسنزاده» دانشآموز کلاس اول ابتدایی روستای «زاوین بالا» در شهرستان کلات نادری خراسان رضوی گذشت. روز بعد هم که بچهها راهی اردو شدند، باز زهرا غایب بود.
«محدثه شعبانی»، معلم زهرا، علت غیبت را که جویا شد، فهمید او تحت عمل جراحی قرار گرفته و دوران نقاهت را میگذراند.
شعبانی با هماهنگی مدیر مدرسه و خانواده زهرا یک روز کلاس درس را در منزل زهرا به همراه دیگر دانشآموزان گذراند. او در اینباره به همشهری میگوید:
«من هم در روستا درسخواندم و این کار را از معلمانم یاد گرفتم که یک زنگ درس را در خانه بچههایی که دچار مریضی سختی شده بودند و نمیتوانستند به مدرسه بیایند، میگذراندند.»
کلاس درس در خانه زهرا اردیبهشت 1403و زمان تدریس حرف «ث» برگزار شد. او ادامه میدهد: «وقتی زهرا دوستانش و مرا دید به گریه افتاد. خیلی خوشحال شد. باور نمیکرد از درس عقب نیفتاده و با بچهها همراه شده است. مادر زهرا بعدا برایم تعریف کرد که آن روز زهرا تمام دردهایش را فراموش کرده بود و بعد از رفتن بچهها مدام میگفت که معلم و دوستانش او را از یاد نبردهاند و دوستش دارند. همین حس خوب و قشنگ سبب شد تا زهرا یک هفته بعد به مدرسه بیاید و سر کلاس بنشیند.»