آبروداری به رسم ایرانیان
اینجا هم رسم میهماننوازی ایرانیان سبب شده بهترین داشتههای خود را در اختیار میهمانانشان قرار دهند و درحالیکه سایر اتاقهای کوی دختران به موکتی کمجان فرش شدهاند، اتاقهای دانشجویان بینالملل فرش و زیراندازهایی مرتبتر دارند، خلوتتر هستند و کمد و میزهای چوبیشان اگر چه چنگی به دل نمیزنند، اما از وسایل اتاقهای دانشجویان ایرانی نونوارترند.ای هانگ ژانگ یکی از میهمانان خوابگاه دختران است که 2 هماتاقی دیگرش اهل کشور های عراق و افغانستان هستند. شاید حشر و نشر فراوان با ایرانیان مقیم چین سبب شده دختر متین و پرحوصله چینی برای ادامه تحصیل راه کشور ما را در پیش بگیرد، اما ای هانگ ژانگ معتقد است «زبان فارسی او را انتخاب کرده» و به چرخش خودمختار تقدیر، دانشجوی رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شده است. با آنکه یکسال از سکونت و تحصیل ای هانگ در ایران میگذرد، هنوز بسیاری از سؤالها و کنجکاویهای او درباره فرهنگ و آداب و رسوم همکلاسیهای فارسیزبانش بیجواب مانده است. فاصله زیاد ایران و چین باعث شده
ای هانگ حتی در روزهای عید مخصوص چینیها در خوابگاهش بماند و همراه چند دانشجوی هموطنش سفرهای پر از خوراکیها و غذاهای وطنی بچینند و این اعیاد را جشن بگیرند. مرضیه موسوی و دانشجویان هموطنش برای تحصیل در ایران از دانشجویان سایر کشورها مشکلات کمتری دارند. او اهل افغانستان است، اما از آن جا که در ایران متولد و بزرگ شده فارسی را بدون لهجه صحبت میکند و حدس زدن ملیتش آسان نیست. یکی از هماتاقیهای مرضیه اهل کشور قرقیزستان و دیگری هموطن او و افغانستانی است. در میان بزک و دوزکهای دخترانه مختصری که اتاق مرضیه، صدیقه و ژاکلین را زینت داده، نصب پرچم کشورهای افغانستان و قرقیزستان در کنار پرچم ایران به زیبایی خودنمایی میکند. دانشجویان ایرانی دانشگاههای روزانه هر ترم 800-600 هزار تومان بهعنوان شهریه خوابگاه میپردازند و دانشجویان میهمان کمی بیشتر از این مقدار و به اندازه دانشجویان شبانه هزینه خوابگاه پرداخت میکنند.
اختصاص یکی از دنجترین و پاکیزهترین مجتمعهای ویژه دختران به فاطمه و 10دانشجوی نابینا، کمبینا و کمتوان جسمی درایت و نکتهسنجی مسئولان خوابگاه دختران را نشان میدهد. فاطمه در مقطع ارشد رشته مدیریت تحصیل میکند و به مدد همان 40درصد بیناییاش در کارهایی مانند پیدا کردن آدرسهای اینترنتی یا ثبت نامههای اداری در سامانه به همسایههایش کمک میکند. فاطمه هماتاقی ندارد و با آسودگی خیال میتواند همه نقاشیها و پیامهای پراحساس برادرزاده خردسالش را که برای عمه عزیزش فرستاده روی در و دیوار اتاق نقلیاش بچسباند. انگار فاطمه و همسایههایش بهتر از دیگر همکلاسیهای خود که از سلامت جسمی برخوردارند از پس کارهای شخصی خود برمیآیند و در گوشه وکنار اتاقهای این مجتمع تلی از لباسهای شسته، نشسته و تختخوابهای نامرتب به چشم نمیخورد.