سریال کوروش کمپانی در ایستگاه سلبریتیها
طی یکی، دو سال اخیر جریانسازیهای عمدتا نابجای برخی سلبریتیها، با انتقادهای گستردهای از سوی جامعه مواجه شده است
علیرضا احمدی-روزنامهنگار
کلاهبرداری اخیر کوروش کمپانی در شرایطی بار دیگر پای سلبریتیها را به جنجالهای رسانهای باز کرده که طی سالهای گذشته و در مقاطع مختلف، انتخابها و جریانسازیهای عمدتا نابجای این دست از چهرههای مشهور، با انتقادهای گستردهای از سوی قاطبه جامعه مواجه شده و در بیشتر مواقع خسارتهای مهمی را نیز برای کشور و مردم به همراه داشته است. اگرچه پس از ماجرای اخیر، یعنی کلاهبرداری کوروشکمپانی تعدادی از چهرههای سلبریتی از مردم عذرخواهی کردند و بعضی دیگر نیز اعلام کردند پول دریافتی بهدلیل تبلیغات را برمیگردانند، اما این نخستینبار نبود که سلبریتیها «خواسته» یا «ناخواسته» مسیر اشتباهی را برای مردم ترسیم کردند؛ رویکردی که طی سالهای اخیر مسبوق به سابقه بوده است. در ادامه به بررسی مواردی از انتخابها، جریانسازیها و الگوسازیهای نادرست میپردازیم.
تشویق جامعه به یک انتخاب اشتباه
انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم و دوازدهم ازجمله مقاطعی بود که نقشآفرینی احساسی و اشتباه سلبریتیها تأثیر محسوسی بر روند تحولات در کشور برجای گذاشت. در جریان رقابتهای انتخاباتی این دو دوره، بهویژه در جریان کمپینهای انتخاباتی سال1396بخش قابلتوجهی از چهرههای مشهور که «سلبریتی» خوانده میشدند، در حمایت از حسن روحانی سنگتمام گذاشتند و حضور پررنگ آنان در تبلیغات انتخاباتی این کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، نقش قابلتوجهی در گمراه کردن افکار عمومی داشت. بسیاری از چهرههای سلبریتی با استدلالهایی بهدور از واقعیتهای موجود، فضایی ایجاد کردند تا بخش زیادی از جامعه برای انتخاب روحانی بهعنوان رئیسجمهور ایران مجاب شوند. این اما پایان ماجرا نبود و مدتی پس از آغاز به کار دولت دوازدهم و آشکار شدن ناکارآمدیها و بالا گرفتن انتقادها از دولت روحانی، سلبریتیها از نقشآفرینی خود در انتخاب رئیس دولت دوازدهم پشیمان شدند و بخش قابلتوجهی از آنان به شکلهای مختلف، بهدلیل تأثیری که برای این انتخاب بر افکار عمومی داشتند، از مردم عذرخواهی کردند. بسیاری از آنان با انتشار پستهایی در فضایمجازی، از فعالیتهای خود برای انتخاب روحانی بهعنوان رئیس دولت دوازدهم ابراز پشیمانی کردند؛ موضوعی که تا آخرین روزهای فعالیت دولت قبل نیز همچنان ادامه داشت.
بنزینی بر آتش آشوبها
حوادث پاییز1401از دیگر مقاطع مهمی بهحساب میآید که موضعگیریهای اشتباه سلبریتیها، نقش مهمی در دامن زدن به ناآرامیها داشت. بیستوپنجمین روز از شهریورماه1401 بود که مرگ مهسا امینی، دختر سقزی، موج تازهای از فضاسازیها علیه جمهوریاسلامی را بهدنبال داشت.
از نخستین لحظات انتشار این خبر، هجمه رسانهای گستردهای از سوی رسانههای معاند مبنی بر «کشتهشدن» مهسا به راه افتاد؛ هجمهای که تلاش میکرد روایت دروغین خود، مبنی بر اینکه او در جریان بازداشت و انتقال به مرکز پلیس امنیت اخلاقی تهران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بهتبع آن کشته شده است را به افکار عمومی بقبولاند. در این میان اما موضعگیریهای احساسی و اشتباه تعداد قابلتوجهی از سلبریتیها، بهمثابه جرقهای بود برای شعلهورشدن آتشی که دود آن به چشم امنیت و ثبات جامعه رفت. اگرچه جریان رسانهای معاند آشکارا امنیت و تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفته بود و میکوشید با فعالسازی گسلهای قومیتی، ثبات امنیتی کشور را هدف قرار دهد، اما برخی سلبریتیها بیتوجه به چنین رویکردهایی و با اتکا به اخبار دروغ و شایعات، به همراهی با موج عظیم رسانهای ایجاد شده پرداختند و نقش مهمی در دامن زدن به آشوبها ایفا کردند.
حمایت از هنجارشکنی
ماجرای «کشف حجاب» پساز ناآرامیهای پاییز 1401 از دیگر مقاطعی محسوب میشود که همراهی برخی سلبریتیها با موج رسانهای معاند، سبب ترویج الگوی هنجارشکنی شد؛ موضوعی که خسارتهای فرهنگی – اجتماعی قابلتوجهی برای کشور بههمراه داشت. اگرچه کشف حجاب برخی چهرههای سلبریتی، ازجمله تعدادی از بازیگران زن سینمای ایران با برخوردهای قانونی همراه شد، اما ترویج بیحجابی و تأثیرات فرهنگی طولانی مدت آن بر جامعه، از موضوعاتی است که در این زمینه باید مورد واکاوی قرار گیرد. با شکست پروژه دشمنان در بیثباتسازی کشور بهدنبال ناآرامیهای پاییز1401، جریانهای معاند با حربه دیگری وارد میدان شدند و اینبار تلاش کردند با رویکرد ترویج بیحجابی، به پیشبرد نقشههای ضدامنیتی خود بپردازند.
در چنین شرایطی برخی از چهرههای سلبریتی با اقدام به کشف حجاب و حمایت از بیحجابی، خواسته یا ناخواسته وارد پازل و برنامهریزیهای ضدامنیتی دشمنان شدند. نکته اینجاست که کارشناسان معتقدند، رویکردهای اشتباه سلبریتیها در موضوع حجاب، تأثیر عمیقی بر بخشی از جوانان و نوجوانان کشور برجای گذاشت.
فضاسازی با هشتگ «نه به اعدام»
فضاسازی در مسیر اجرای احکام متهمان ضدامنیتی و قاتلان نیروهای حافظ امنیت کشور از دیگر رویکردهای اشتباه و نابجای برخی از چهرههای سلبریتی طی یکی، دو سال اخیر بوده است. یکی از مهمترین نمونههای چنین رویکرد غلطی، در ماجرای اعدام قاتلان شهید عجمیان قابل مشاهده است. روحالله عجمیان، بسیجی شهیدی بود که آبانماه سال ۱۴۰۱ در درگیری با اغتشاشگران و آشوبگران در اتوبان کرج با ضربات متعدد چاقو و سنگ و لگد به شهادت رسید. با دستگیری قاتلان این بسیجی حافظ امنیت و صدور حکم اعدام برای 2نفر از متهمان اصلی این پرونده، برخی سلبریتیها بار دیگر با انتخاب اشتباه و تحتتأثیر فضاسازیهای انجام شده، خواستار توقف اجرای احکام این متهمان شدند. از وساطت شهاب حسینی و رامبد جوان برای رضایت گرفتن از خانواده شهید عجمیان گرفته تا فضاسازیهای برخی سلبریتیها با محوریت هشتگ «نه به اعدام» همگی از رویکردهای احساسی و اشتباهی بود که بدون درنظر گرفتن حقوق خانواده شهید، رویکرد مظلومنمایی از مخلان امنیت کشور را پیگیری میکرد. این اما نخستین و آخرین نمونه از چنین روندی نبود و هرگاه حکمی ازسوی قوه قضاییه برای مجازات متهمان ضدامنیتی منتشر می شد، برخی از چهرههای سلبریتی با انتخاب سمت اشتباه تاریخ، به دفاع از متهمان و فضاسازی درباره احکام مستدل قوه قضاییه پرداختند؛ موضوعی که در نهایت میتواند جای «ظالم» و «مظلوم» را در افکار عمومی تغییر دهد.
ماجرای مسمومیت دانشآموزان
ماجرای مسمومیت سریالی دانشآموزان در مدارس برخی شهرهای کشور از دیگر نمونههای نقشآفرینی مخرب سلبریتیها در راستای التهابآفرینی در افکار عمومی کشور بهحساب میآید. طی پاییز و زمستان 1401ماجرای مسمومیت سریالی دانشآموزان در مدارس سطح کشور، به یکی از جنجالیترین موضوعات مورد توجه رسانهها و افکار عمومی تبدیل شد که با نگرانی گسترده خانوادهها و والدین دانشآموزان همراه بود. از نخستین روزهای انتشار اخبار این ماجرا، فضاسازی رسانههای معاند با راهبرد اصلی ایجاد تنش و ناآرامی در کشور آغاز شد؛ رویکردی که در نهایت میکوشید فاز تازهای از تنش و آشوب را در کشور کلید بزند. دشمنان و معاندان در فضاسازیهای خود تلاش میکردند اینگونه جلوه دهند که مسمومیتها با هدایت جریانهای هوادار یا وابسته به جمهوری اسلامی انجام میشود. در این میان برخی از چهرههای سلبریتی نیز وارد پازل دشمن شدند و با موضعگیریها و انتشار پستهایی، به التهابآفرینیها در سطح جامعه دامن زدند. در چنین شرایطی برخی از این دست چهرهها، با دامن زدن به شایعات، نقش مهمی در افزایش نگرانی خانواده ها داشتند و به نوعی «شایعات» را به اخباری باورپذیر برای جامعه تبدیل کردند. در آن مقطع یک سلبریتی خبر خلاف واقع کشته شدن یک دانشآموز در اردبیل را باز نشر کرد؛ خبری که از سوی مقامهای قضایی و همچنین مسئولان استان تکذیب شد. انتشار اخبار و شایعاتی از این دست در آن مقطع، تأثیر مخربی بر اذهان افکارعمومی داشت.