ملاقات با تصادفیها
گشتی نیمروزی در بیمارستان ضیائیان؛ مرکز ترومای جنوبغرب تهران
رابعه تیموری-روزنامه نگار
چهارشنبه هفته پیش، از صبح تا بعدازظهر مصدوم سانحه رانندگی نداشتند و این یعنی یک اتفاق خوب یعنی آن روز در هیچیک از بزرگراههای شهیدنواب صفوی، شهید چراغی و آیتالله سعیدی تصادفی رخ نداده است.
حتی از بزرگراه آزادگان که جزو حادثهخیزترین محورهای ترافیکی تهران است و حوادث تلخ آن، هر روز اورژانس بیمارستان ضیائیان را به یکی از پرمشغلهترین مراکز اورژانس شهر تهران تبدیل میکند، آن روز مصدومی نداشتند. روزهای بدون حادثه ترافیکی در معابر بزرگراهی جنوب تهران انگشتشمارند و بخش اورژانس بیمارستان ضیائیان هر روز پذیرای عابران، رانندگان و سرنشینان وسایل نقلیه حادثهدیدهای است که بعد از سانحه رانندگی به این مرکز درمانی منتقل میشوند. بیمارستان ضیائیان تنها مرکز خدمات فوری رایگان به مصدومان حوادث (تروما) جنوبغرب تهران است.
آمبولانس در حیاط بیمارستان پارک شده و ظاهرا تازه از مأموریت برگشته است. یک بیمار قلبی بدحال را با آمبولانس به اورژانس منتقل کردهاند. ساعت ملاقات است و هیچیک از بخشهای بیمارستان خلوت نیست، ولی همهمه و شلوغی بخش اورژانس با شرایط سایر بخشها تفاوت دارد. زن میانسالی که خبر تصادف پسرش را شنیده، با نگرانی از پذیرش اورژانس سراغ او را میگیرد.
پرسنل بخش به این بیتابیها عادت دارند و در میان اسامی مصدومان جادهای پذیرش شده، با حوصله بهدنبال اسم پسرش میگردند: «خانم پسرت را بردند اتاق عمل.چند شکستگی داشته، ولی به خیر گذشته، برو طبقه اول، بخش جراحی، ببین عمل جراحی تمامشده یا نه.» محمد روی پل قلعهمرغی بر اثر سرعت بالا از لاین مجاز منحرف شده و با خودروی دیگری برخورد کرده است. مادر درحالیکه با عجله به طرف پلهها میرود، میگوید: «این بچه انگار همیشه سر میآورد، صبر و طاقت ندارد...» در میان بیمارانی که روی تختهای پشت پاراوانها خوابیدهاند، مصدوم جادهای وجود ندارد و همه کسانی را که بعد از سانحه رانندگی، در این بخش پذیرش کردهاند یا سرپایی مداوا و مرخص شدهاند یا در بخش جراحی و بستری بیمارستان بهسرمیبرند.
مصدوم کمصبر قدرشناس
از بستری شدن علی چند روزی میگذرد، عمل جراحی روی پای چپش انجام شده و در حال ترخیص از بیمارستان است. قصد داشته با عبور از عرض بزرگراه آزادگان میانبر بزند و وقتش را برای پیمودن پلههای فراوان پل هوایی تلف نکند، ولی برخورد با خودروی در حال عبور، او را 4روز اسیر تخت بیمارستان کرده و حالا با پای گچ گرفته شده به خانه میرود. او میگوید: «چون مسیر پل تا بیمارستان نزدیک بود مرا زود به اینجا رساندند.»
پرستاران و پرسنل بیمارستان هوای بیمار کمصبر و تنگ حوصله خود را داشتهاند و او با چوبدستی زیر بغلش خود را به بخشهای پرستاری بخش بستری و پذیرش اورژانس میرساند تا بدون خداحافظی از بیمارستان نرود. انگار پرستاران و پرسنل بخش از مراجعهکنندگان گرفتار خود چندان توقع خوش و بش و خداحافظی ندارند و قدرشناسی و تشکر علی باعث میشود که یکی از آنها با لبخند برایش دعای خیر کند: «برو که دیگه برنگردی!»
دنده عقب در اتوبان
همسر عاطفه هم در اتوبان آزادگان تصادف کرده و گویا مقصر ماجرا هم خودش بوده که در بزرگراه مسافتی را با دنده عقب حرکت کرده و با خودروی پشت سرش برخورد شدیدی داشته است. عاطفه میگوید: «2ماه پیش ماشین را خریده بودیم، پراید مدل 92بود، ماشین آهن پاره شده، ولی خدا را شکر همسرم و سرنشینان خودرویی که با هم تصادف کردند سالم هستند. خدا خیلی رحم کرده است.» پیشانی آقای راننده قانونشکن شکافته شده و چند بخیه خورده است. منتظر نتیجه سیتیاسکن هستند و نگران خرج و مخارجی که خودروی بدون بیمه، روی دستشان گذاشته است.
ساعت ملاقات که به پایان میرسد، همه بخشها در سکوت فرومیروند، ولی هر بار که آمبولانس بیمارستان به طرف یکی از بزرگراههای جنوبی شهر حرکت میکند، پرسنل بخش اورژانس باید منتظر مصدوم دیگری باشند که بهزودی به جمع مراجعان تنها مرکز ترومای جنوبغرب تهران اضافه میشود.