با عود به جنگ دود
گزارشی از دستفروشهایی که در راسته خیابان کریمخان هوای متفاوتی خلق کردهاند
مهتاب خسروشاهی-روزنامهنگار
احساس میکنی لایهای از دود و غبار روی صورتت نشسته و با هر بار نفس کشیدن، حجمی از گازهای خفهکننده را فرو میدهی. حواست را پرت ویترین کتابفروشیها و یکی در میان، رستورانهای راسته کریمخان میکنی تا دود، غبار، بوق و شلوغی را فراموش کنی که عطری خوشایند بین همه این بلبشو، زیردماغت میخورد و بیاختیار سربرمیگردانی. منبع این عطر یک میز کوچک است؛ میز کوچک اما خوشسلیقهای که کنار نیمکت یکی از مجسمههای شعرای خیابان کریمخان! جاخوش کرده است. «فریبا» و 2نفر از دوستانش، صاحب عودهای دستسازی هستند که راسته کریمخان را خوشعطر کرده و باعث شده تا رهگذران حتی برای چند ثانیه، بوی دارچین، اسطوخودوس، کندر و... را به جای دود نفس بکشند.
فریبا 27 سال دارد. گرچه در دانشگاه دولتی قزوین قبول شده، اما ترجیح داده تا در دانشگاه پرند گرافیک بخواند. تئاتر کار کرده و گاهی هم نوشته، اما حالا زندگی را از مسیر دیگری ادامه میدهد؛ به قول خودش در راسته کریمخان، همراه با 2نفر از دوستانش بساط میکند. وقتی میپرسم: این کار را دوست داری؟ میگوید: «این کار، کار آزاد است و به همین دلیل دوستش دارم. همه این عودها دستساز هستند. ما 3نفریم؛ 3نفر دوست که با هم کار میکنیم.» شکل، اندازه و ساختار عودها، با عودهای بستهبندی شده کاملا فرق دارند و این نشان میدهد که کاملا دستساز هستند. اسم برندشان را «دساز» گذاشتهاند و شکل پاکتهای کاغذی و اندازه آنها براساس تعداد عودهایی که داخل آن میگذارند، متفاوت است. با اینکه روی بستهها نوشته شده، اما از فریبا درباره خواص عودها سؤال میکنم که توضیح میدهد: «محصول ما کاملا طبیعی و از پایه صمغ و ساقه گیاهان دارویی معطر درست شده است. عودها خاصیت آنتیباکتریال (ضدباکتری و از بین برنده آنها) و آنتیاکسیدانی دارند و بوی حاصل از آتش زدن هر شاخه عود، ناشی از سوختن گیاهانی است که هر عود از آنها تهیه شده است.» فریبا درباره دوام عودها و نحوه خاموش کردنشان میگوید: «هر شاخه عود، 40دقیقه دوام دارد که بهتر است طی 8روز از آنها استفاده شود؛ یعنی یکباره هر شاخه عود را نباید سوزاند. برای خاموش کردن آنها هم عود را از قسمت سَرسوز، داخل کاسه کوچکی حاوی نمک خشک، فرو ببرید.»
از خمیر تا عطردرمانی
با اینکه دستسازند، اما ساختار کاملا سفت و منسجمی دارند. توضیح دادند که ماده اولیه عود چیست، اما بهنظرم فقط صمغ نیست. فریبا توضیح میدهد: «خمیر این عودها را خودمان درست میکنیم؛ از کندر و دارچین و زردچوبه. درواقع هم خواص درمانی دارند و هم از گیاهان ایرانی برای تهیه این عودها استفاده میکنیم. بیش از همه بوی لَوندر یا همان اسطوخودوس طرفدار دارد و بعد هم عودهایی با عطر رُزماری و میخک. این عودها برخلاف انواع غیردستساز، مواد شیمیایی مانند گوگرد و شازا ندارند.» فریبا ادامه میدهد: «ساختن خمیر را از دوستانم یاد گرفتم؛ علیرضا و مریم. یک سال و نیم است که با هم کار میکنیم و خوشحالم که کار خودم را دارم و استخدام جایی نیستم. همین که صاحبکار و رئیس ندارم و سر حقوق و ساعت کار چانه نمیزنم، خوشحالم.»
با 10شاخه رایحه
فریبا توضیح میدهد که همه مواداولیه را از بازار مولوی میخرند و بعد با آسیاب صنعتی خمیر آنها را درست میکنند و بعد با دست، عودها را شکلدهی کرده و میسازند. او درباره رایحهها هم توضیح میدهد: «10رایحه مختلف داریم؛ اسطوخودوس، هِل، رزماری، میخک، دارچین، مریم گلی، آویشن، هل و لمونگِرَس، کاج و اکالیپتوس. رایحههای مخلوط هم داریم؛ برای مثال مریمگلی و گلپر یا میخک و اسطوخودوس.» شکل و اندازه بستهها متفاوت است و فریبا میگوید: «بعضی از بستهها حاوی همه 10رایحه هستند و البته که تکشاخه فروش اصلی است؛ یعنی خود مشتریها براساس علاقهشان آنها را انتخاب میکنند. قیمت هر شاخه 25هزار تومان است، اما در بستههای 10تایی، قیمت هر شاخه 20هزار تومان است؛ البته اگر بهصورت عمده هم سفارش داده شود، باز هم تخفیف میدهیم.»
مناسبتها پربرکت هستند
مدتهاست وقتی از کریمخان عبور میکنم، او و دوستانش را میبینم. همیشه از خودم میپرسم چطور از یک میز کوچک، 3نفر میتوانند روزیشان را داشته باشند و گرما و سرمای روزگار، دلسردشان نکرده باشد. میپرسم: روزانه چقدر درآمد دارید؟ فریبا میگوید: «به قول معروف بستگی به بازار دارد! گاهی یک یا یکونیم میلیون تومان هم فروش داریم، اما از طرفی هزینه خرید مواد خیلی بالاست. قیمت هر کیلو دارچین، یکمیلیون و 800هزار تومان و میخک 2میلیون و 200هزار تومان است، اما با این همه، خدارا شکر، درآمد بدی نیست.»
اما همیشه فروش عالی نیست. فریبا میگوید شده چند روز هم فروش خوبی نداشتهایم، اما در بعضی مناسبتها فروش خیلی بهتر است. او میگوید: «مثلا چند روز نزدیک به سال نوی میلادی، فروش خوب بود. روزهای اداری مثل شنبه، دوشنبه و چهارشنبه هم فروش خوب است، ولی مثلا پنجشنبه و جمعهها خیلی خلوت است و طبیعتا فروش هم کم.» ساعتهای کاری متفاوتی دارند، اما فریبا معمولا از صبح سر کار میآید. او میگوید: «5،4ساعتی سر کار هستم، اما گاهی یکسره تا شب کار میکنم. خواهرم و علیرضا هم میآیند. خواهرم روانشناسی خوانده و بازیگر است. بچههایی که در راسته کریمخان بساط میکنند، اکثرا دانشجو و تحصیلکرده هستند.»
شهرداری ظاهرا اجازه داده که کار کنند. او توضیح میدهد: «تا حالا کاری با ما نداشتهاند. بخشی از این هم بهخاطر انتشاراتیهایی است که اینجا هستند و هوای ما را دارند، اما شنیدهام که از بساطیهای سمت خردمند شمالی و جنوبی هزینهای دریافت میکنند.»
برخوردها متفاوت است
نگاه آدمها به هر شغلی متفاوت است و این درباره شغلهایی که شرایط خاصتری دارند، حکایت خاصتری هم دارد. فریبا میگوید که بعضی رفتار درستی ندارند و بعضی دیگر به عکس، رفتار بسیار دوستانه و محترمانهای دارند. او میگوید: «بعضی به قصد دلسوزی خرید میکنند. یکی، دو بار حتی تصور کردند که کودک کار هستم و زیرنظر کسی به شکل گروهی کار میکنم و بعد وارد بحث شدند. بعضیها شروع به نصیحت میکنند که مثلا حیف تو نیست؟ چرا درس نخواندهای؟ و... اما بعضیها واقعا احترام میگذارند و میدانند که برای کار دست هزینه میکنم. پس عودها را با رضایت و لذت میخرند.»
فریبا و دوستانش در نقاط مختلف شهر دستسازهایشان را ارائه کردهاند. او درباره این گردش شهری میگوید: « به بازار تهران، تجریش، میرداماد، میرزایشیرازی و... رفتهایم، اما منطقه با منطقه ازنظر برخورد و فروش متفاوت است. بعضی مناطق پاتوق لباس است، بعضی دیگر لوازمآرایش و وقتی به این مناطق میروی، طبیعتا استقبال آنطور که باید خوب نیست، اما این منطقه یکی از مناطق خوب است و برخوردها و فروش خوب.»
درباره برخورد خانمها و آقایان با کارشان میپرسم که میگوید: «خانمها بهترند و رفتار بهتری دارند. بعضی از آقایان بدون اجازه خانمشان آب نمیخورند! عکس عود را میفرستند تا اول خانم تصمیم بگیرد تا بعد بخرند یا نخرند! اما خود این برخوردها هم جالب است. البته بسته به شغل افراد هم رفتارها متفاوت است؛ مثلا مردهایی که شغل اداری دارند، برخورد بهتری دارند و با دست و دلبازی بیشتری خرید میکنند. همین که ما را بفهمند و درست رفتار کنند، کافی است.» او میگوید: «دیدن رفتارها، شرایط زندگی و ضدو نقیضهای رفتاری آدمها جالب و گاهی دردناک است.»