
مأموران پلیس پایتخت اسرار قاچاقچیان موادمخدر را فاش کردند
دستمزد یک میلیاردی برای انتقال محموله بزرگ

الهه فراهانی-روزنامهنگار
در تازهترین طرح پلیس پایتخت، چندین باند بزرگ موادمخدر شناسایی و متلاشی شدند. یکی از این باندها محموله 500کیلویی هروئین را در پوشش ماهی به پایتخت قاچاق کرده بود که پلیس راز آنها را فاش کرد. به گزارش همشهری، سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران صبح دیروز در مقر پلیس آگاهی تهران حاضر شد و درباره دستاورد تازهترین طرح پلیس که با رویکرد برخورد با باندهای قاچاق موادمخدر انجام شده، سخن گفت وی در مورد این طرح افزود:همکاران من در پلیس پایتخت از ابتدای آبانماه امسال تاکنون بیش از 3 تن انواع موادمخدر کشف کردند که محموله نیمتنی هروئین نیز جزو آن است. وی ادامه داد: شیوه جاسازی این محموله در زیر یخچال تریلی طوری بود که حتی سگهای موادیاب نیز نتوانسته بودند آن را کشف کنند اما ماموران طی یک فرایند 2 ماهه اعضای باند را شناسایی کردند. سردار محمدیان با بیان اینکه این محموله بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد ریال ارزش دارد، گفت: 3 سوداگر مرگ نیز در این ماجرا دستگیر شدند. رئیس پلیس تهران با بیان اینکه از ابتدای سال بالغ بر ۱۶ تن انواع موادمخدر از سوی پلیس تهران کشف و ضبط شده است، از شناسایی یک باند دیگر خبر داد و گفت: از این باند۵۱۵ هزار قرص مخدر کشف و 3 نفر دستگیر شدند. اعضای این باند ترامادول را در عطاریها توزیع میکردند یا در فضای مجازی به عنوان قرص لاغری و... میفروختند. سردار محمدیان همچنین از برخورد با فروش موادمخدر و اعتیادآور ازسوی عطاریها خبر داد و گفت: اگر در عطاریها یا هر واحد صنفی دیگری نیز چنین اقدامی انجام شود، پلیس اماکن ما به جدیت با آن برخورد خواهد کرد.
گفت و گو1
فروش متادون به جای قرص لاغری
میلاد متولد سال 83است و با وجود سن کمی که دارد، بارها به جرم درگیری و حمل موادمخدر دستگیر شده است. او اینبار با همدستی دختر موردعلاقهاش قرصهای متادون خرید و فروش میکرد.
چرا دستگیر شدهای؟
میگویند متادون فروختهام، اما مگر فروش قرص متادون جرم است؟ شما مثلا برو عطاری و بگو متادون میخواهی. فروشنده هرتعدادی که قرص بخواهی دو دستی تقدیمت میکند.
اینطور که نیست؛ فروشنده میداند به چهکسی و چقدر قرص بفروشد.
من و سمانه، دختر موردعلاقهام هر وقت رفتیم قرص بخریم به ما فروخته اند. میرفتیم جنوب شهر و از افراد مختلف قرص میخریدیم و بعد به عطاریها میفروختیم.
سودش خوب بود؟
مگر میشود برای سود کم، ریسک کنیم. سودش خیلی خوب بود، گاهی حتی به ماهی 100میلیون تومان هم میرسید!
خودت مواد مصرف میکنی؟
گاهی گل میکشم. البته گل که موادمخدر محسوب نمیشود.
چطور میگویی گل موادمخدر محسوب نمیشود؟
چطور هر وقت میکشم میروم فضا! تصور میکنم دانشمند هستم و بیشتر بهخودم افتخار میکنم. به نظرم انرژیزاست تا موادمخدر!
تحصیلاتت چقدر است؟
در حد خواندن و نوشتن درس خواندم. خیلی از علم و دانش خوشم نمیآید. با علم و دانش به جایی نمیرسیدم. بهنظرم تنها با خلاف میشود به جایی رسید! البته خلاف هم خودش یک استعداد میخواهد. یعنی باید طرف استعداد خلاف کردن در خونش باشد. هر کسی که نمیتواند خلافکار باشد. همانطور که هر کسی نمیتواند دانشمند شود!
اینها که میگویی به نظرت توهم مصرف گل نیست؟
نه. من واقعا استعدادم بالاست اما فقط در خلاف!
پرونده ات نشان میدهد که سابقه دار هستی؟
من از 13، 14سالگی خلاف کردهام. میرفتم مواد از قاچاقچی محله مان میگرفتم و بین متقاضیان توزیع میکردم. یک شب که رفته بودم مواد پخش کنم، دستگیرم کردند. مدتی در کانون اصلاح و تربیت بودم و بعد آزاد شدم. بار دیگر به جرم درگیری دستگیر شدم. یکبار هم به جرم حمل و توزیع مواد. به من میگویند خرده فروش مواد. یک مرتبه هم به اتهام فروش شیشه گیر افتادم. اینبار هم که به جرم فروش ترامادول یا متادون..
متادونها را فقط در عطاریها میفروختی؟
نه در فضای مجازی هم کار میکردیم. پیجی باز کرده و تبلیغات فروش قرصهای لاغری میکردیم. یعنی در پوشش قرصهای لاغری، ترامادول یا متادونها را میفروختیم.
گفت و گو2
یک روز رانندگی، یک میلیارد تومان دستمزد
«قاچاقچیان، پیشنهاد یک میلیارد تومان پول دادند و من هم وسوسه شدم تا نیمتن هروئین خالص را از چابهار به پایتخت منتقل کنم.» این جمله را راننده تریلی که هروئینها را در بار ماهی جاسازی کرده و به تهران منتقل کرده بود میگوید. او جزو دستگیرشدگان در طرح تازه پلیس است.
شغلت چیست؟
راننده تریلی. سالهاست که انواع و اقسام مواد غذایی را از هرجای ایران باشد، بار میزنم و بهدست صاحبش میرسانم. من راننده ترانزیت بینالمللی هم هستم به قبرس، ترکیه، آلمان و کشورهای دیگر هم بار میبرم.
پس چرا الان اینجایی؟
وسوسه. چون پیشنهاد یک میلیارد تومان دادند. رقم کمی نبود و هر کس دیگری هم جای من بود، وسوسه میشد. اعضای اصلی باند، 500کیلو هروئین در چابهار، در تریلی من بارگیری کردند. آنها را در بستههای سه لایه نایلونی قرارداده بودند که حتی بسته بندی آن نیز در خارج از کشور انجام شده بود. آنها بستهها را در میان بار ماهی جاسازی کرده بودند که حتی سگهای مواد یاب هم نمیتوانستند آن را کشف کنند. به این طریق توانستم از همه ایست و بازرسیها بگذرم.محموله را به تهران رساندم اما پیش از اینکه تحویل صاحبش بدهم، دستگیر شدم.
گفت و گو3
فرار از اعدام و خلاف دوباره
ساسان سالها قبل به جرم تاسیس لابراتوار شیشه و تهیه و توزیع آن، دستگیر و به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او مدتی بعد شکسته و تبدیل به حبس ابد شد. اما بار دیگر توبه نامه نوشت و در نهایت پس از تحمل چند سال حبس آزاد شد اما درس عبرت نگرفت و این بار به تولید گل و شیشه روی آورد.
به چه جرمی دستگیر شدهای؟
من با همدستی چند نفر دیگر گلخانه راه انداختهام؛ نه آن گلخانهای که گل طبیعی پرورش میدهند، بلکه موادمخدر تولید میکنم. البته با چند نفر دیگر هم در زمینه ساخت و تولید شیشه همکاری میکنم.درواقع فرمولم را میفروشم.
فرمول؟
من علاقه شدیدی به درس شیمی داشتم. همیشه مینشستم مواد مختلف شیمیایی را با هم ترکیب میکردم تا بهاصطلاح دارویی بسازم. دلم میخواست یک روز شیمیدان معروفی شوم اما سر از دنیای خلافکاران در آوردم.
پرونده ات نشان میدهد که به اعدام محکوم شده بودی؟
حکم اعدامم شکسته شد. ابتدا حبس ابد و بعد 15سال زندان. 10سالی در زندان ماندم و چندماه قبل با سپردن وثیقه مرخصی گرفتم. هنوز 5سال از محکومیتم مانده است. بعد از آزادی وسوسه شدم تا برای بهدست آوردن پول کار کنم. البته قاچاقچیان مختلف چون مرا میشناختند و برای خودم اسم و رسمی داشتم، به سراغم آمدند و پیشنهاد دادند تا برایشان شیشه تولید کنم و گل بکارم. من هم وسوسه شدم تا بهخاطر پول وارد این بازی خطرناک شوم.
یکبار از مرگ گریختی و با وجود این چرا درس عبرت نگرفتی؟
قاچاقچیانی که به من پیشنهاد همکاری دادند، تأکید کردند که اگر دستگیر شوند هرگز مرا لو نمیدهند. آنها تجربه، کار و فرمولهای مرا میخواستند اما خب پای حرفشان نماندند و به محض دستگیری، خیانت کردند و مرا لو دادند.