خاطره بازی با تلفن همراه پس از 29سال
عمادالدین قاسمیپناه
29سال پیش با واگذاری 4سیم کارت به کارکنان نهاد ریاستجمهوری، پروژه تلفن همراه در کشور کلید خورد. پس از مدتی حالا نوبت مردم و بهویژه کسبه بود که با در دست گرفتن گوشیهای بزرگ آنتن دار توجهها را به سمت خود جلب کنند. این ابزار که در آن زمان وسیلهای لوکس به شمار میآمد در دسترس همه نبود. هم سیم کارت و هم گوشی به حدی گران بود که گاهی با قیمت یک خودرو معمولی رقابت میکرد.
باجه های زردرنگ تلفنهای همگانی همچنان شلوغ و بازار دوریالی و پنج ریالی هنوز سکه بود. بعضی از کسبه یک قلک به تلفن ثابت مغازه وصل کرده بودند و از این راه کسب درآمد میکردند. وقتی کسی میخواست خانهای بخرد یا اجاره کند، خط تلفن ثابت از آپشنهای مهم آن خانه یا آپارتمان محسوب میشد.یادش به خیر! وقتی عزیزی به سفر میرفت و کاسهای آب پشت سرش ریخته میشد، حالا نوبت نگرانیها و درگیریهای ذهنی اطرافیان بود. این نگرانی وقتی به پایان میرسید که عزیز سفرکرده به مقصد میرسید یا از طریق یک قهوه خانه یا رستوران سرراهی، خبر سلامتیاش را اعلام میکرد. اما هیچ وقت این نگرانی تمامی نداشت.برای خیلیها خصوصا بزرگ ترها، قابل باور نبود که یک نفر در خیابان راه برود و با یک گوشی تلفن صحبت کند. گاهی بعضی از مردم با شنیدن صدای «سلام» بر میگشتند اما فردی را میدیدند که در حال مکالمه با یک گوشی تلفن است.بهتدریج، هم اندازه گوشیها کوچک شد و هم قیمتهای سیم کارت و گوشی پایین آمد. در آن زمان، مد شده بود که مردم، گوشیهای خود را با استفاده از یک کیف، به کمر و کمربند خود ببندند؛ هرچند پس از مدتی جوکهایی که مردم میساختند این فصل از تاریخ تلفن همراه را هم به پایان رساند.حالا این روزها، درحالیکه 29سال از آن زمان میگذرد، تلفن همراه دیگر نه یک وسیله لوکس و تجملاتی، بلکه ابزاری ضروری محسوب میشود. امروز، آمارها حاکی از ضریب نفوذ 180 درصدی تلفن همراه در کشور است.