بازی بیبرنده
نمایش علیرضا بیرانوند و فهرست بلندبالای بازندهها
بهروز رسایلی
همهچیز همانطور پیش رفت که اهالی دوراندیشتر فوتبال ایران حدس میزدند؛ علیرضا بیرانوند قراردادش با پرسپولیس را فسخ کرد، با استقلال وارد مذاکره شد و نهایتا بعد از افزایش قیمت، قرارداد جدیدی با پرسپولیس بست. هزینه کل داستان و تمام بلبشویی که راه افتاد هم چهار خط استوری اینستاگرامی بود با تیتر سوءتفاهم، والسلام! این بازی اما برنده نداشت. حتی خود بیرانوند هم که لابد چند میلیارد بیشتر گیرش آمد، به دلایل زیادی بازنده این ماجرا بود.
چرا استقلال باخت؟
هیچ شکی وجود ندارد که بزرگترین بازنده غائله اخیر استقلال بود؛ باشگاهی که چند روز زمان را در برهه حساس نقلوانتقالاتی از دست داد و سنگ بزرگی را هدف گرفت که علامت نزدن بود. هیچکس در استقلال پیشنهاد 100میلیارد تومانی به بیرو را تکذیب نکرد و خود این، بهوجودآورنده چند سؤال اساسی بود؛ نخست اینکه اگر استقلال چنین پولی داشت، چرا آن را صرف پرداخت بموقع طلب استراماچونی نکرد و از آسیا حذف شد. دوم اینکه اگر چنین پولی در بساط بود، چرا رضایتنامه مهدی قائدی و محمد محبی را با آن نگرفتند و در نهایت اینکه اگر چنین پولی به بیرانوند پرداخت میشد، باشگاه استقلال جواب بقیه بازیکنانش را چه باید میداد؟ آیا امثال روزبه چشمی و ارسلان مطهری قبول میکردند بیرانوند دو یا سهبرابر آنها پول بگیرد؟ شکست استقلال در فقره اخیر آنقدر واضح بود که بلافاصله پس از پایان نمایش، سرپرست و معاون باشگاه از سمت خود استعفا کردند و تیم بلاتکلیف شد. هیچکدام از اینها اما آنقدرها مهم نیست؛ خسران بزرگ استقلال این بود که اجازه داد یک بازیکن پرسپولیس با سوءاستفاده از نام این باشگاه، قیمت خودش را بالا ببرد.
چرا پرسپولیس باخت؟
اگرچه پرسپولیس موفق شد در نهایت دروازهبان ملیپوش خود را حفظ کند، اما پرواضح است که هواداران، مربیان و مدیران این باشگاه روزهای پرفشاری را پشت سر گذاشتند؛ آنقدر که رضا درویش ناچار شد برای جوابندادن به خبرنگاران، روی صندلی عقب خودروی خود دراز بکشد و آن وضع مسخره را درست کند. این اما همهچیز نیست؛ سرخها هم پول بیشتری بابت عقد یک قرارداد جدید به بیرانوند پرداختند و هم راه و رسم تمرد و سرپیچی را نشان سایر بازیکنان خود دادند.
چرا بیرانوند باخت؟
در ظاهر او به خواسته خود رسید و باشگاه را در موقعیتی قرار داد که از خواستههای مالیاش تمکین کند، اما حقیقت آن است که رفتار مادیگرایانه و بیتعهدی آشکار بیرانوند تا ابد بهعنوان یک نقطه سیاه در کارنامه او باقی خواهد ماند. همه بهخاطر خواهند سپرد که دروازهبان فیکس تیم ملی بهخاطر کسب پول بیشتر چطور به باشگاهش پشت کرد و برای مذاکره راهی تیمی شد که برخی هوادارانش همین یک ماه پیش او را بهشدت تحت فشار قرار داده بودند. این چیزها فراموش نمیشود، حتی در فوتبال ایران که هوادارانش به برخورداری از حافظه جمعی ضعیف شهرت دارند. او امروز که جوانتر است و کیفیت فنی دارد، معامله بدی با باشگاه کرد، اما شاید فردا شرایط طور دیگری باشد...