رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اخیر به موضوع تحول در بیانات و سخنرانیهایشان به کرات اشاره کردند. ایشان با تأکید بر اینکه «تحول» بدون نوآوری معنا ندارد، بر ضرورت تحول نوآورانه برای رسیدن به پیشرفت و تعالی در جامعه تاکید کردند. در ادامه بخشهایی از فرمایشات ایشان را که در سالهای مختلف درباره تحول بیان کردند، میخوانید.
کسانی بودهاند و هستند که با هر نوع نوآوری و تحولی مخالفت کردهاند؛ به اسم اینکه این سابقه ندارد، این را نمیشناسیم، این را نمیدانیم، به این مشکوکیم. حدیث «شرّ الأمور محدثاتها» را بد معنا کردهاند. با اینکه نوآوری سنت تاریخ است؛ سنت طبیعت است و بدون نوآوری زندگی بشر معنا پیدا نمیکند؛ اما اینها مخالفت کردند. این دو گرایش متضاد وجود داشته است.
پس ما باید پیشرفت و آن چیزی را که از تحول اراده میکنیم و میخواهیم، درست برای خودمان معنا کنیم و بفهمیم دنبال چه هستیم تا نه آن سوءاستفاده انجام بگیرد، نه این مخالفت و ضدیت. البته این بهمعنای این نیست که ما تازه میخواهیم پیشرفت را شروع کنیم، لذا الگو برای پیشرفت میخواهیم؛ نه، پیشرفت در کشور ما با انقلاب و با نهضت انقلابی شروع شد. یک جامعه ایستای راکد، زیر فشار، استعدادهای خفته، بدون اجازه هیچ تحرکی در دریای عمیق استعدادهای ملی ما، با حرکت انقلابی دگرگون شد.
1386/2/25
اگر میخواهیم حقیقتا اسلامی شویم، باید در نحوه مدیریتمان تحول ایجاد کنیم. یکی از حرفهای خوب آقای رئیسجمهورمان در تبلیغات انتخاباتی - که بهنظر من این حرف، عده زیادی را جذب کرد- تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسی باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. نخستین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبهای که بهخرج میدهیم، انعطافی که بهخرج میدهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع بهخودمان انجام میدهیم، اسلامی باشد. 1384/6/8
در تحولات بنیانی اساسی جامعه، ممکن است گاهی بدعمل کنیم؛ بهجای اینکه بنیانها را حفظ کنیم و بر آنچه نیاز داریم، پافشاری کنیم و آنچه را که نداریم، برای خودمان فراهم کنیم، هویت مستقل ملی خودمان را فراموش کنیم! که متأسفانه این مسئله در کشور ما و خیلی از کشورهای اسلامی داستان و سرگذشت بسیار غمباری دارد. 1385/8/18
نشاط و پویایی این است که هم منتقد باشیم، هم انتقادپذیر؛ که هر کدامش نباشد، بد است. بعضیها اهل انتقاد کردن هستند؛ انتقاد هم بجاست؛ شما هر چیزی را با دقت نگاه کنید و یک خردهای کنجکاوی کنید، یک نقطه عیبی در آن پیدا میکنید و میشود عیبجویی کرد و عیبی هم ندارد؛ چنانچه عیبجویی در جهت رفع عیب باشد، خیلی خوب است؛ اما این افراد، خودشان انتقادپذیر نیستند! اگر کسی بگوید چرا اینقدر پرحرفی میکنی و چرا همهاش عیبها را میبینی، چرا مثل مگس فقط روی زخمها مینشینی، نقاط مثبت را هم ببین، بدشان میآید! البته معیار و ملاک، برایند نقاط مثبت به نقاط منفی است.
ما ضعفهایی داریم، مشکلاتی داریم، بدیهایی داریم؛ قوتهایی هم داریم، خوبیهایی هم داریم؛ زیباییهایی هم داریم. ببینید در موازنه این دو با یکدیگر، برایند اینها چه خواهد شد؛ آن میشود معیار. اگر بدیهایمان بیشتر بود، بد است؛ اگر خوبیهایمان بیشتر بود، خوب است. پس هم انتقاد خوب است، هم انتقادپذیری. اینها لازمه آن تحول و حالت مطلوب جامعه است؛ همراه با امید، همراه با پرکاری، همراه با برنامهریزی و همراه با داشتن خطمشی درست و سرمشق برای تحول. 1385/8/18
اگر سناریوی تحول را در چارچوب معیارها ننویسید، دشمن برای شما آن را دیر یا زود دیکته خواهد کرد. اگر به تحول و راهگشایی از معبرهای جدید فکر نکنیم در چالهها و چاههای مشکلات و حوادث روزگار مدفون خواهیم شد و اگر متحول نشویم، سرنوشتمان استحاله خواهد بود. در جامعه اسلامی دائما باید تحول وجود داشته باشد تا در این تزریقات بیگانه یا رسوبات گذشته، افراد استحاله نشوند. 1386/2/22
دشمنان از طرح موضوع تحول، خواستههای ضدتحولی و کاملا مخالف اهداف نظام دارند که متأسفانه در داخل هم برخی به تبعیت یا تقلید از آنها و یا با انگیزههای دیگر، همان حرفها را با تغییراتی تکرار میکنندکه تغییر قانون اساسی یا ساختار نظام ازجمله این حرفهاست. 1402/1/1
2گرایش غلط همیشه درباره پیشرفت و تحول منتهی به پیشرفت وجود داشته است. یک گرایش عبارت است از خیانتهایی که به نام پیشرفت و تحول انجام گرفته؛ ضربههایی که به نام خدمت و زیر پرچم اصلاحگری بر پیکر ملت ما وارد شده است. از دوران قاجار خیلی از درباریان قاجار و شاهزادگان قاجاری - که هم بیسواد بودند، هم دنیاپرست بودند، هم در عین حال با محافل غربی ارتباط داشتند- عامل و وسیله وابستگی نادانسته کشور و فرهنگ ما به غرب شدند و ادعایشان این بود که این، پیشرفت و تحول است!1386/2/25
تحول از نگاه رهبر انقلاب
در همینه زمینه :