زبالهگردی که زندگیاش را بازی کرد
وقتی نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» اجرا میشد، نمایشی که با سوژه زبالهگردی در حال اجرا بود، یک زبالهگرد وارد قصه نمایش شد و زندگیاش را برای تماشاگران تئاتر فجر تعریف کرد. در زمان اجرای نمایش خیابانی «لیلی و مجنون»، بهنام کاوه، بازیگر و کارگردان نمایش، متوجه حضور یک زبالهگرد در پهنه رودکی شد و با توجه به موضوع نمایشش که درباره زبالهگردی و فقر بود، سراغ مردی به نام رسول رفت تا از او بخواهد در اجرای نمایش او را همراهی کند. در آغاز مرد آمادگی حضور در نمایش را نداشت، اما با صحبتهای کارگردان نمایش احساس امنیت و صمیمیت کرد و به جمع حاضر در پهنه رودکی پیوست و در جریان اجرا، کارگردان کار از او خواست تا داستان زندگیاش را تعریف کند و او با بغض داستان زندگیاش را در چند جمله روایت و ناگهان اجرا را ترک کرد. با دور شدن رسول از محل اجرای نمایش، داوران و مخاطبان به بهنام کاوه اشاره کردند تا بهدنبال او برود و او را دوباره به محل اجرا در پهنه رودکی بازگرداند و نمایش از سر گرفته شد. سوژه نمایش به واقعیت تبدیل شد و زبالهگرد زندگیاش را در میان تماشاگران تئاتر بازی کرد. بعد از پایان بازی کارگردان نمایش به همراه گروهش و تماشاگران هدیه نقدی برای زبالهگرد جمعآوری و به او اهدا کردند. کارگردان این نمایش که خودش قرار بود این نقش را بازی کند، نقشش را به بازیگر واقعی داد. بهنام کاوه، بازیگر و کارگردان نمایش در حاشیه اجرا گفت: «سوژه من خیابان و آدمهای این خیابانهاست؛ آدمهایی که در سرما، گرما، باران، برف و... مشغول فعالیت هستند. خداوند نظارهگر ما بوده است و دستش را روی سر رسول کشید که در جمع ما حاضر شد. با او خندیدیم، گریستیم و لحظاتی را زندگی کردیم.»