گلی زیر آوار
کتاب «گُلی زیر آوار» زندگی شهید «سیدمجتبی حسینی» را روایت میکند که به قلم هما مهرآبادی و مریمالسادات زکریایی نوشته شده و انتشارات «بیستوهفت بعثت» آن را منتشر کرده است. کتاب «گُلی زیر آوار» در 4فصل با عناوین «تمام دلخوشی خانه»، «میان آتش مریدش میشود»، «نفسشان را بریده بود» و «زیر یک پتو با عراقی...» نوشته شده است. کتاب با این بند شروع میشود: «چادرش را توی دست مشت کرده و میفشارد. نگاهی به آسمان میاندازد. زیر لب چیزی میگوید. دمپاییهای لنگه به لنگهاش را با عجله جلوی در مسجد درمیآورد و میرود داخل شبستان. دلش آشوب است، اما نمیخواهد جلو جلو پیشواز غم و غصه برود. هنوز که معلوم نیست خبر درست باشد.» در بخش دیگری از کتاب آمده است:«کارشان خیلی اهمیت داشت. پیش از حمله، به آنها نیاز داشتند. باید قبل و هنگام عملیات، در منطقه میبودند. اگر افرادی که چندان بهکار مسلط نبودند، به شناسایی میرفتند، احتمال بروز هر نوع مشکلی وجود داشت و بدترینش اسیر شدنشان بود. وقتی که گروهی دیر میکردند. همه احتمال دستگیریشان را میدادند و از این بین کسی که بیش از همه نگران میشد، فرمانده بود.»