خوانشی از اصول تصمیم امامخمینی_ره_، در پذیرش قطعنامه 598
فراموش کردهایم برای ادای تکلیف جنگیدهایم
الهام داناییسرشت - روزنامه نگار
پذیرش قطعنامه 598 در مورد پایان جنگ تحمیلی، ازجمله رخدادهای مهم و تاریخساز ایران است. این قطعنامه اولمرداد۱۳۶۶ از سوی سازمان مللمتحد صادر و در ۲۷تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و در ۲۹تیر ۱۳۶۷، به اتفاق آرا به تصویب نهایی رسید. در همین روز و به مناسبت سالگشت فاجعه کشتار حجاج در مکه، امامخمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره)، پیامی تاریخی و مهم صادر کردند که به پیام پذیرش قطعنامه موسوم شد و به فرموده مقام معظم رهبری، لوحه زرین سردر انقلاب و کتیبه نظام اسلامی است. اما در پی پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران، سؤالات بسیاری در اذهان عمومی شکل گرفت که بهدلیل نبود امکان پاسخگویی در آن مقطع و حواله به آینده، روایتهای متعدد و متفاوت و شائبههایی مجال انتشار یافتند که تاکنون نیز استمرار دارند؛ شائبهها و ابهاماتی که بزرگتر و پررنگتر از اقدام و محتوای پیام امام راحل جلوه کرد و سبب کمتوجهی و عدمتبیین جامع آن برای عموم مردم شد. واقعیت این است که امامخمینی(ره)، با درایت کامل، از تمام آثار و عواقب پذیرش قطعنامه آگاه بوده و با وجود این، صلاح را در پذیرش آن دانستهاند. لذا در این تصمیم امام(ره)، مجموعهای از ویژگیها، خصوصیات و اصولی مبتنی بر فقه و رفتار سیاسی ایشان نهفته است که نباید آنها را نادیده گرفت. در این مجال درصدد هستیم تا رفتارشناسی و بررسی دیدگاهها و اصول حاکم بر سیره امام (ره) نسبت به این موضوع را استنتاج کنیم. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی را، مفید و مقبول آید.
1. پذیرش قطعنامه در راستای مصلحت اسلام و نظام اسلامی (تجلی قاعده مصلحت)
امامخمینی(ره) که همواره هرگونه سازش با کفر را غیرممکن میدانستند و قائل به مبارزه تا شکست نیروهای متجاوز عراق (کفر) بودند و براساس آن در طول جنگ، از پذیرش صلح غیرعادلانه با عراق خودداری میکردند، در روزهای پایانی جنگ، با ایثار و از خودگذشتگی و با دادن پاسخی تازه به شرایط جدید پیش آمده، مصلحت نظام اسلامی را بر نظر شخصی خود ترجیح داده و با پذیرش قطعنامه موافقت کردند. این تصمیم مهم و تاریخی امامخمینی(ره)، با توجه به شرایط و مقتضیات وقت جامعه و اولویتدادن مصالح انقلاب و اسلام و مسلمین بر دیگر مسائل، نشاندهنده «منطق موقعیتسنجی» و «مصلحتاندیشی» در تصمیمگیریهای سیاسی ایشان بوده است. این مصلحتسنجی هرگز با آرمانهای انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی، نمیتوانست تعارضی داشته باشد؛ چرا که این تصمیم چون توسط رهبر انقلاب پذیرفته شده و در راستای مصالح انقلاب و نظام بود، تضمینی در راستای خطمشی و شعارهای اصلی انقلاب نیز قلمداد شد. ایشان از یک طرف، پذیرش قطعنامه را در راستای مصلحت نظام و انقلاب دانسته و از طرف دیگر، چون برخلاف نظر شخصیشان است، آن را امری تلخ و رنجآور میدانند و میآورند:
«و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد... با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم... خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتهام با خدا معامله کردهام...». البته امامخمینی(ره) پذیرش قطعنامه را ناشی از مجموعهای علل و عوامل میدانند که از ذکر آنها خودداری میکنند و مسلماً خودداری ایشان از بیان این عوامل نیز بهخاطر مصلحت نظام بوده است زیرا با توجه به اوضاع داخلی آن مقطع، امام(ره) در آن وضعیت ملتهب و دشوار، برای جلوگیری از تشدید چنددستگی و بحران در کشور، بهترین روش را اتخاذ کرده بودند و از بیان مسائلی که ریشه در گذشته داشتند، خودداری کردند تا جمهوری اسلامی بتواند استراتژی جدید خود را که ناشی از وضعیت سیاسی- نظامی جدید بود، به خوبی پیگیری کرده و به موفقیت برساند و این هدف جز با وحدت و انسجام داخلی دستیافتنی نبود. امام(ره) یکی از راهحلهای حفظ این وحدت را بیاننکردن دلایل پذیرش قطعنامه در آن مقطع زمانی میدانستند.
2. پذیرش قطعنامه598 و ادای تکلیف
رضای حقتعالی و عمل به تکلیف الهی، سرلوحه تمام اقدامات امامخمینی(ره) بوده و ایشان بهعنوان رهبر و زعیم انقلاب اسلامی، همواره بر خود واجب و تکلیف میدانستند تا به هر طریق ممکن، از کیان نظام اسلامی در مقابل کفر صیانت کنند. حال این صیانت ممکن است، زمانی از طریق مبارزه مستقیم با کفر و تداوم جنگ باشد و زمانی دیگر از طریق اتمام جنگ و پذیرش قطعنامه و مبارزه غیرمستقیم. ایشان در راستای همین تکلیف و همچنین مصلحت جامعه، به پذیرش قطعنامه 598تن داده و خطاب به مردم میفرمایند:
«من باز میگویم که قبول این مسئله، برای من از زهر کشندهتر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم... در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد، تکلیف الهیام بود. امروز روزی است که خدا اینگونه خواسته است و دیروز خدا آنگونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پیروزی جنود حق خواهد بود. مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل نمود... آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است... خواست خدا هر چه هست، ما در مقابل آن خاضعیم و ما تابع امر خداییم و به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیرخدا نمیرویم. البته برای ادای تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط بهخودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم...».
3. پذیرش قطعنامه در عین تداوم مبارزه
نگاه امام خمینی(ره) به جنگ، یک نگاه مقطعی و تاکتیکی نبود بلکه آن را تداوم یک جریان مستمر تاریخی میدیدند، یک نزاع و نبرد تاریخی که همواره بین حق و باطل در جریان بوده است و آن روز در قالب جنگ ایران و عراق نمایان شده بود، پس پذیرش قطعنامه598توسط ایشان، بهمعنای سازش اسلام با کفر نبوده و خدشهای در منشور انقلاب وارد نمیکند و در راستای مواجهه همیشگی حق و باطل است که امامخمینی(ره)، پذیرش قطعنامه598 را بهمعنای تمامشدن همهچیز ندانسته و به آمادگی همیشگی مردم و حضور آنها در صحنه تأکید میکنند و ادامه میدهند:
«خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم... قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران بهمعنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است ولی دورنمای حوادث را نمیتوان بهطور قطع و جدی پیشبینی نمود. جنگ پایان نیافته و جنگ جدیدی در راه است. در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما که در طول سالهای جنگ و مبارزه، ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کردهاند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوهها و شکلهای مختلف را جدیتر بدانند...».
همانطور که امام(ره) پیشبینی کردند، این نبرد تاریخی با پایانیافتن جنگ عراق با ایرانو پذیرفتن قطعنامه، خاتمه نیافت و ما شاهد آن هستیم که پس از آن، صحنههای گستردهتری از نبرد و تنازع، هرچند نه صرفا در قالب نظامی بلکه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی علیه ایران تداوم پیدا کرد.
4. پذیرش قطعنامه و تداوم اصول و اهداف انقلاب اسلامی
یکی دیگر از اصول استنتاجی از سیره امام خمینی(ره) در مورد پذیرش قطعنامه598، این است که پذیرفتن آتشبس در جنگ، هرگز بهمعنای توقف و رویگرداندن از اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی و اهداف آن نیست. در اندیشه امام خمینی(ره) مبارزه با کفر و شرک و نفاق، تلاش در جهت بسط نفوذ ارزشهای اسلامی در میان ملل جهان، وجود قهر و کینه انقلابی نسبت به استکبار، جنایتکاران و سلطهگران جهان، حمایت از محرومان و مستضعفان در مقابل دنیاپرستان و سرمایهداران، مجاهدت برای کسب استقلال در تمامی زمینهها و تقویت بنیانهای سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی و... هرگز پایان نیافته است. همانگونه که امام صریحا در پیام خویش اظهار میدارند: «امروز روز هدایت نسلهای آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچچیز تغییر نکرده است. من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایهها و ذخیرههای عظیم الهی سفارش میکنم که خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید. ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهای حساس و تعیینکنندهای در پیش داریم و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیینکننده دیگری را در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند...». لذا پذیرش قطعنامه 598توسط امامخمینی(ره)، منافاتی با تداوم انقلاب و اصول آن نداشته بلکه در راستای آن انجام گرفته است. پیام تاریخی امام(ره) ثابت کرد که انقلاب برای تبیین منطقی شرایط جدید سیاسی، از توانمندی و قدرت کافی برخوردار است و سرنوشت جنگ با سرنوشت انقلاب و نظام نمیخورد و مردم نیز با رشد کافی و آگاهی از شرایط جدید برای مقابله با پیامدهای احتمالی و ورود به فاز نوینی از صبر و استقامت انقلابی، آمادگی کامل را دارند.
5. احترام به نقطه نظرات کارشناسان نظام (تجلی قاعده مشورت)
رویداد پذیرش قطعنامه598توسط جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر ثابت کرد که یکی از ویژگیها و مختصات سیره عملی امام خمینی(ره) در اداره جامعه اسلامی، اعتقاد و التزام عملی به دیدگاهها و نقطهنظرات کارشناسان در زمینههای مختلف برای پیشبرد امور است. ایشان در نامهای که خطاب به خبرگان و مسئولین درجه اول نظام نوشتند، یکی از دلایل اصلی پذیرش قطعنامه و بازگشت از نقطهنظرات قبلی خویش را، گزارشهای فرماندهان نظامی از اوضاع جبههها و نیازمندیهای تسلیحاتی غیرقابل تهیه برای ادامه جنگ و نیز گزارشهای وزرای اقتصادی کشور از وضعیت بودجه و ذخایر مالی و همچنین بیان شرایط سیاسی داخلی و بینالمللی از سوی مسئولین سیاسی کشور ذکر میکنند. البته گذشت از مواضع قبلی و پذیرش نظرات مشورتی کارشناسان، هرگز بهمعنای شانهخالیکردن رهبرکبیر انقلاب از زیر بار مسئولیت نبود، لذا در پیام خویش بر این نکته تأکید میکنند که مسئولیت اصلی کل جنگ، چه تداوم و چه پایان آن را میپذیرند.
6. احترام به قوانین و معاهدات پذیرفتهشده
یکی دیگر از اصول، جدیبودن ایشان در اتخاذ این تصمیم و تندادن به پیامدهای آن بوده است. در توضیح بیشتر این اصل باید گفت که پس از پذیرش قطعنامه598 از سوی ایران، برخی محافل چه در داخل و چه در خارج، اظهار میداشتند که اتخاذ این تصمیم، تاکتیکی است و احتمالاً با تغییر شرایط سیاسی و نظامی حاکم بر جبههها، ایران مجدداً بر سیاست تداوم جنگ خویش اصرار میورزد و یا حتی شنیده شد که در آن زمان، برخی از فرماندهان نظامی پس از هجوم مجدد نیروهای عراق به سمت خرمشهر و متوقفساختن آنها، اعلام آمادگی کردند که با توجه به گسیل نیروهای مردمی به جبههها، عملیاتی را علیه نیروهای عراقی انجام دهند. امام(ره) چه در پاسخ به محافل خارجی که این اقدام ایران را ناشی از ضعف و زبونی دانسته و چه در پاسخ به برخی محافل داخلی که آن را قابل نقض میدانستند، با صراحت یادآور شدند: پذیرش قطعنامه 598، سیاست رسمی و نه تاکتیکی کشور است. این نکته، گویای این اصل اساسی است که اصولاً امام خمینی(ره) در اتخاذ سیاستها و تصمیمهای خویش، از فریبها و دوروییهای رایج بین سیاستمداران، به دور بوده و هر زمان که به تصمیمی میرسیدند، خود را مقید و ملتزم به لوازم و پیامدهای آن میدانستند، بهگونهای که حتی با تغییر شرایط، حاضر نمیشدند تا تعهد و پیمانی را که پذیرفته بودند، ملغی کنند و اعلام رسمی پذیرش قطعنامه598، ازجمله این تعهدات بود.
7. کنترل و مدیریت بحران ناشی از پذیرش قطعنامه598
فرایند و ماحصل تصمیمها و اقداماتی که از سوی امام(ره) در پذیرش قطعنامه 598صورت گرفت، کشور را از یک وضعیت بحرانی در صحنه سیاسی و نظامی، به یک وضعیت جدید و باثبات منتقل ساخت. تصمیمی راهبردی همچون پذیرش قطعنامه، میتوانست تزلزل و بیثباتی جدیای برای جمهوری اسلامی فراهم سازد اما امام(ره) با درک عمیق از پیامدهای احتمالی این تصمیم و با مدیریت صحیح و همهجانبه، برقراری رابطهای عاطفی و صادقانه با مردم و پرهیز از اتخاذ سیاست تحکمی، توانستند پیامدهای منفی این تصمیم را به حداقل برسانند. بر همین اساس بود که مردم نیز امام(ره) را بهعنوان همرزمی تلقی کردند که بهدلیل تغییر شرایط و مصالح نظام، به اتخاذ این تصمیم مبادرت ورزیده است و لذا با تمام وجود از این تصمیم حمایت کرده و ایشان را در پیمودن طریق جدید یاری رساندند.
8. احترام به سؤالات و ابهامات مردم
در پی پذیرش قطعنامه، ابهامات و سؤالات مختلفی نسبت به علل آن، در اذهان مردم و علاقهمندان امام(ره) و انقلاب بهوجود آمده بود. امام(ره) با وجود برخورداری از جایگاه رفیع خویش و اعتمادی که مردم به وی داشتند، هرگز بر آن نشدند تا این سؤالات و ابهامات را تخطئه کنند بلکه با گوشزد کردن شرایط حساس کشور و بهکاربردن تعبیر «ارزش بسیار زیبا» از «چراها و بایدها»، از مردم خواستند که پرداختن به آنها را به وقت مناسب دیگری موکول سازند. اصلی که از این سیره امام(ره) قابل استنتاج است، این است که مسئولین کشور نمیتوانند و نباید در اتخاذ تصمیمات مهم، به دیدگاهها و ابهامات مردم بیاعتنا باشند، زیرا اصولاً جلب مشارکت مردمی، تنها از طریق اقناع ذهنی و فکری آنان امکانپذیر خواهد بود.
9. احترام به آرای مردم در تداوم و پایان جنگ
چگونگی نگرش و عمل تودههای مردم (اکثریت جامعه) نسبت به پدیده جنگ (از ابتدا تا انتها)، بهعنوان متغیری بیبدیل در نحوه اتخاذ تصمیمات و سیاستهای امام خمینی(ره) نسبت به جنگ ایران و عراق، تأثیرگذار بوده است. البته از آنجا که رابطه قلبی و عاطفی امام و امت، آنچنان عاشقانه و عارفانه بود که همواره اینگونه تلقی میشد که هر چه امام(ره) میگویند مردم تبعیت میکنند، اما در واقع، بهتر آن است که بگوییم امام(ره) چیزی نمیگفتند و تصمیمی نمیگرفتند، مگر اینکه بستر و آمادگی و اراده کلی آن را در تودهها و اکثریت ملت مشاهده میکردند. بهگونهای که هنگام تصمیم به تداوم جنگ و نفی صلح تحمیلی به این نکته، یعنی تمایل و رأی مردم استناد کردند: «نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی. ما باید خودمان به حسب رأی خودمان، به حسب رأی ملتمان، آن طوری که الآن همه ملت دارند میگویند، ما باید این جنگ را ادامه بدهیم...». درباره پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598نیز این عامل کاملا مشهود است، چه آنجا که امام(ره) در نامه به نمایندگان مجلس جهت توجیه آنها، یکی از علل پذیرش شرایط جدید را اعلام فرماندهان نظامی مبنی بر کاهش روزافزون نیروهای داوطلب جنگ عنوان کردند و چه پس از پایان جنگ و انتشار نامه مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی که در آن قید شده بود که امام(ره) پس از مشاهده سیل عظیم نیروهای داوطلب به جبهههای غرب و جنوب کشور، اظهار داشتند: «اگر میدانستم که مردم چنین ذهنیت و دیدگاهی نسبت به جنگ داشتند، هرگز قطعنامه را نمیپذیرفتم...».
بهطور کلی و براساس آنچه مختصرا شرح داده شد، موضع مناسب امام(ره) درباره جنگ تحمیلی و قطعنامه598 و اثرات ناشی از آن، بهگونهای بود که ایشان با درایت کامل، در هر زمان با توجه به مقتضیات موجود، اقدام به برخورد مناسب کرده و به بهترین وجه مسائل را به نفع اسلام و انقلاب حل کردند، بهگونهای که حتی پس از پذیرش قطعنامه، برخورد مناسب و بهموقع ایشان، از یک سو موجب التیام درد مردم انقلابی و از سوی دیگر، موجب خنثیسازی تبلیغات مسموم عوامل لیبرال و ضدانقلاب داخلی و استکبار جهانی علیه ایران و بهخصوص شکست مجدد عراق در جبهههای جنگ شد و در نهایت، با اثبات موضع بر حق جمهوری اسلامی، دیدگاه جهان و جهانیان را نسبت به آن عوض کرد.
منابع:
صحیفه امام(ره)، جلد 21، پیام امام(ره) در پذیرش قطعنامه